Fike part2
#Fike #part2
نامید شدم و سرمو پایین انداختم ک برد...
*نه..نه صبر کنید الان بر میگردم
و رفت:
*بدو بدو رفتم به اتاق اصلی تا به کوک خبر بدم:
در اتاق باز کردم... هوی کوکی ...هوی با تواما
+چیه چی میخوای؟
*یه دختره بیرون تو سالن وایساده میگه میخواد تورو ببینه تازه دختر خوشگلی هم بود قیافش ب دخترای ایرانی میزد...
+خوب که چی ؟
*بی شعور میگم میخواد تورو ببینه
+ولشکن حالو حوصلشو ندارم
*وای عجب احمقی هستی یا من بودم نمیزاشتم همچین دختره از دستم بره.......
هیچی دیگه با هزار بدبختی رازیش کردم که بره دختررو ببینه.
+اه...لعنت بر خرمگس معرکه الان مثل این دختر سیریشا امزاع میخوا...
+راسی راسی خوشگله ها
-به همدیگه زول زده بودیم که من تا اومدم حرف بزنم آسمم تحریک شد و زدم زیر سرفه و داعما سرفه میکردم که چشمم سیاهی رفت و دیگه هیچی نفهمیدم...
نامید شدم و سرمو پایین انداختم ک برد...
*نه..نه صبر کنید الان بر میگردم
و رفت:
*بدو بدو رفتم به اتاق اصلی تا به کوک خبر بدم:
در اتاق باز کردم... هوی کوکی ...هوی با تواما
+چیه چی میخوای؟
*یه دختره بیرون تو سالن وایساده میگه میخواد تورو ببینه تازه دختر خوشگلی هم بود قیافش ب دخترای ایرانی میزد...
+خوب که چی ؟
*بی شعور میگم میخواد تورو ببینه
+ولشکن حالو حوصلشو ندارم
*وای عجب احمقی هستی یا من بودم نمیزاشتم همچین دختره از دستم بره.......
هیچی دیگه با هزار بدبختی رازیش کردم که بره دختررو ببینه.
+اه...لعنت بر خرمگس معرکه الان مثل این دختر سیریشا امزاع میخوا...
+راسی راسی خوشگله ها
-به همدیگه زول زده بودیم که من تا اومدم حرف بزنم آسمم تحریک شد و زدم زیر سرفه و داعما سرفه میکردم که چشمم سیاهی رفت و دیگه هیچی نفهمیدم...
۴.۵k
۲۸ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.