پارت۱۲
پارت۱۲
ویو مینا
خب چیفویو خواب رفت منم خوابم نمیبرد میترسیدم چیفی بم گفت اصن بم نچسب منم دیدم خواب انقدر خستمم بود و میترسیدم بغلش کردم🫥
ویو ا/ت
دیشب مینا از مایکی با موهای باز ترسیده بود و بعد به زور پیش چیفی خوابید حالا چیفیو هم میگفت بم نچسبی البته از اونجایی که منو هستی و زهرا میشناسیمش حتما بر خلاف حرفش عمل میکنه
صبح ساعت ده*
ا/ت.ساعت ده هست!!!حاجی الان نباید مینا برا مدرسه تینامونو اماده کنه؟
هستی.ا/ت مینا کجاست نباید الان بیدارمون میکرد؟
ا/ت. اره والا
زهرا.عررررر خدا مینارو ببین اونم بغلش کرده
هستی.مینا خاک بر سرت مثلا نچسبیدی بش😑
هانما.بیاین این دو عاشق را تنها بزاریم😅
ا/ت.اره اره بریم وسایل مدرسمونم اماده کنیم مینا امروز نیستش
کوکو.حاضرم واس ثبت این تو کل شهر پول بدم فقط ابرو اینا بره
کاکوچو.دیه خیلیه
کوکو. مهم نی
هستی. خب دیه بریم بریم
ساعت یازده*
رفتم تو اتاق ببینم بیدار شدن یا نه
دیدم چیفویو سرخ شده بعدم بلند شده داره به مینا نگاه میکنه
میناهم که خوابه
ا/ت.چیفویوچته؟
چیفویو.چیزیم نیس ولی اخه بش گفته بودم نچسبه اعصبیم
ا/ت. اره جون عمت از خجالت اب شدی داش من
هستی. چرا مینا بلند نمیشع
ا/ت. من چه بدونم
هستی. بزار ببینم.........یا خدا تَب داره
ا/ت. واس همین بیدار نمیشه
زهرا.اممم کسی پرستاری بلده
ریندو. من بلدم میتونم ازش مراقبت کنم
هستی. خب ما میریم اماده شیم تو مراقبش باش الانم قرص شربت برات میارم
ریندو. باش
خب با هستی و زهرا راه افتادیم بریم مدرسه بقیه هم مراقب مینا بودن دفعه بعد بنظرم خودمو بزنم مریضی تا منم بمونم
حالا مینا خواب هفت پادشاه بود قشنگ لم داده بود برا خودش
منو عستی و زهراهم واس ناحار یه چیزای جدا اماده کردیم
ویو مینا*
بیدار شدم بدنم خیلی درد میکرد هیچکس تو اتاق نبود زهرا هستی ا/ت هم نبودن
دیدم ساعت یک ظهره فهمیدم بدون من رفتن مدرسه
رفتم پو حال همه یا داشتن تلویزیون نگاه میکردن یا با گوشی من بازی میکردن(گوشیم رمز نداره واس همین)
ریندو. الان برات قرص سرما خردگی میارم
مینا. من مریض نیستم
اینوپی. مث چی تَب کردی مریض نیستی
مینا. امممممممم
ریندو. بگیر بخور هستی گفت این شربتم حتما باید بوخوری
مینا. اونا کی رفتن؟
مایکی. خیلی وقته
تاکه. اره
ران و هانما و کوکو و ایزانا که داشتن با گوشیم بازی میکردن یهو ران یه عکسی تو گوشیم نشونم داد
من چیفی رو بغل کرده بودم😑😑
مینا. امممممممم کی اینو گرفتین
ران. صبح تو گوشی زهرا هستی ا/ت هم هست
مینا. ریدم...........چیفی میگم شرمنده ترسیده بودم
چیفی. نه بابا اشکال نداره
مینا. نب شما ناحار خوردین؟
همه. یسسس
مینا. خب برم بخوابم
رینده باشه
ویو مینا
خب چیفویو خواب رفت منم خوابم نمیبرد میترسیدم چیفی بم گفت اصن بم نچسب منم دیدم خواب انقدر خستمم بود و میترسیدم بغلش کردم🫥
ویو ا/ت
دیشب مینا از مایکی با موهای باز ترسیده بود و بعد به زور پیش چیفی خوابید حالا چیفیو هم میگفت بم نچسبی البته از اونجایی که منو هستی و زهرا میشناسیمش حتما بر خلاف حرفش عمل میکنه
صبح ساعت ده*
ا/ت.ساعت ده هست!!!حاجی الان نباید مینا برا مدرسه تینامونو اماده کنه؟
هستی.ا/ت مینا کجاست نباید الان بیدارمون میکرد؟
ا/ت. اره والا
زهرا.عررررر خدا مینارو ببین اونم بغلش کرده
هستی.مینا خاک بر سرت مثلا نچسبیدی بش😑
هانما.بیاین این دو عاشق را تنها بزاریم😅
ا/ت.اره اره بریم وسایل مدرسمونم اماده کنیم مینا امروز نیستش
کوکو.حاضرم واس ثبت این تو کل شهر پول بدم فقط ابرو اینا بره
کاکوچو.دیه خیلیه
کوکو. مهم نی
هستی. خب دیه بریم بریم
ساعت یازده*
رفتم تو اتاق ببینم بیدار شدن یا نه
دیدم چیفویو سرخ شده بعدم بلند شده داره به مینا نگاه میکنه
میناهم که خوابه
ا/ت.چیفویوچته؟
چیفویو.چیزیم نیس ولی اخه بش گفته بودم نچسبه اعصبیم
ا/ت. اره جون عمت از خجالت اب شدی داش من
هستی. چرا مینا بلند نمیشع
ا/ت. من چه بدونم
هستی. بزار ببینم.........یا خدا تَب داره
ا/ت. واس همین بیدار نمیشه
زهرا.اممم کسی پرستاری بلده
ریندو. من بلدم میتونم ازش مراقبت کنم
هستی. خب ما میریم اماده شیم تو مراقبش باش الانم قرص شربت برات میارم
ریندو. باش
خب با هستی و زهرا راه افتادیم بریم مدرسه بقیه هم مراقب مینا بودن دفعه بعد بنظرم خودمو بزنم مریضی تا منم بمونم
حالا مینا خواب هفت پادشاه بود قشنگ لم داده بود برا خودش
منو عستی و زهراهم واس ناحار یه چیزای جدا اماده کردیم
ویو مینا*
بیدار شدم بدنم خیلی درد میکرد هیچکس تو اتاق نبود زهرا هستی ا/ت هم نبودن
دیدم ساعت یک ظهره فهمیدم بدون من رفتن مدرسه
رفتم پو حال همه یا داشتن تلویزیون نگاه میکردن یا با گوشی من بازی میکردن(گوشیم رمز نداره واس همین)
ریندو. الان برات قرص سرما خردگی میارم
مینا. من مریض نیستم
اینوپی. مث چی تَب کردی مریض نیستی
مینا. امممممممم
ریندو. بگیر بخور هستی گفت این شربتم حتما باید بوخوری
مینا. اونا کی رفتن؟
مایکی. خیلی وقته
تاکه. اره
ران و هانما و کوکو و ایزانا که داشتن با گوشیم بازی میکردن یهو ران یه عکسی تو گوشیم نشونم داد
من چیفی رو بغل کرده بودم😑😑
مینا. امممممممم کی اینو گرفتین
ران. صبح تو گوشی زهرا هستی ا/ت هم هست
مینا. ریدم...........چیفی میگم شرمنده ترسیده بودم
چیفی. نه بابا اشکال نداره
مینا. نب شما ناحار خوردین؟
همه. یسسس
مینا. خب برم بخوابم
رینده باشه
۲.۰k
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.