وقتی بهت اهمیت نمی ده و.....
درخواستی
P3
خورد به ماشینی که ات و هیونجین توش بود
یک دقیقه بعد
ویو ات: با صورت خوبی بیدار شدم همه جا دود بود شیشه شکسته بود یهو هیونجین رو دیدم صورت کاملا خونی بود (خودم گریم گرفت)
هیونجین هیونجین بیدار شو تروخدا غلط کردم بیدار شو
آمبولانس اومد هیونجین رو بردن منم زیاد حالم خوب نبود و فقط گریه میکردم
رفتیم بیمارستان من از حال رفته بودم و نمیدونستم چی شده بیدار شدم
و با سرمی که بهم وصل بود داشتم راه میرفتم که دیدم دکتر ها و پرستارها دارن بدو بدو میرم سمت بخش اورژانس
سرم داشت گیج میرفت که یهو جلوی یکی از پرستار هارو گرفتم گفتم چه اتفاقی افتاده
پرستار:شما اینجا چیکار میکنید شما هم تصادف کردین باید توی اتاقتون باشین
ات: با استرس زیاد و با گریه گفتم چی شدههه اتفاقی واسه هیون من افتاده (با چشمای اشکی )
پرستار:خب حقیقتش ایست قلبی کرده
یهو یه جیغی کشیدم و افتادم و گریه کردم هیون من نباید چیزیش بشه نههه (تصورش خیلی بدهه)
بلدم کردن و من همینجوری داشتم گریه میکردم داد میزدم هیون هیونجین نههه
بدو بدو رفتم توی بخش اورژانس با اینکه اجازه نمیدادن و جلوم رو میگرفتن ولی من بدو بدو رفتم
اونجوری که هیون دراز کشیده بود و دکترا بالا سرش بودن داشتن شک میدادن و اون صدای مانیتور خیلی بده (واییی گریم گرفت ) هیوننن
هیونجین پاشوو نکن این کارو با منم
خیلی شدید داشتم گریه میکردم هیونننن تروخدا برگرد هع هع غلط کردم تروخدا برگرد من بدون تو نمیتونم که یهو....
برای ادامه بیا توی پیجم
#لینو
#هیونجین
#فیلیکس
#سونگمین
#چانگبین
#بنگ.چان
#هان
#ای.ان
#جیسونگ
#جونگمین
#چان
#استی
#استری.کیدز
#استری
#کیدز
#لی.نو
#لی.مین.هو
#سناریو
#فیک
#سناریو.فیک
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.