(P6)

(P6)
____________________
ا.ت:چرا....
یونا:ا.تتتتتتت
ا.ت:ععع یونا..
یونا:ا.ت...ا.ت(نفس نفس)
ا.ت:چیه چی شده...
یونا:بیا بریم بیرون بهت میگم..
ا.ت:باشه...اسمت جیمین بود...
جیمین:آره...
ا.ت:خوب ممنون....بریم
جیمین:پس سوالت...
ا.ت:بعدا بهت میگم...بریم...
☆ا.ت و یونا رفتن توی حیات و دارن قدم میزنن...یونا میگه.....
یونا:ا.ت...
ا.ت:بلههه
یونا:تو داشتی با این پسره جیمین حرف میزدی...بهت چیزی نگفت...یا...برات
قول دوری(درست نوشتم؟؟)نکرد
ا.ت:نههه...چطور
یونا...آخه همه توی کلاس ما میگن که پسره خیلی پول داریع...باباش وزیره این مملکته...
ا.ت واقعا؟؟؟!!!😳پس چراتوی این مدرسه درس میخونه...
یونا:فرزندم ا.ت...این مدرسه ..برای همست...ماهم زندگی معمولی داریم...حتی آدم های فقیرم...توی این مدرسه درس میخونن ومدرسه هواشونو داره...
ا.ت:اهوم ...حقققق...بریم توی کلاس...زنگ خورد...
یونا:آره بریم...ا.ت...قرار شب رو یادت نره...باشه...
ا.ت:اوکی...
☆ا.ت رفت توی ‌کلاس خودش..یوناهم همین طور....ا.ت وقتی نزدیکه...کلاس شد..یکی دستشو گرفت و بردش ی گوش....
ا.ت:واییییییییییی.... توووو....
___________________________🍷🖤
به نظر تون کیههه...
چرا لایک نمیخوره...اگه فیک ها بده تا پاکشون کنم...
پارت قبلی لایک نمیخوره...
لینک ناشناس توی بیوع...
__________________
#فیک #فیکشن#وانشات