قصه ی من و غم تو قصه ی گل و تگرگ

قصه ی من و غمِ تو قصه ی گُل و تگرگِ
ترسِ بی تو زنده بوووودن ترسِ لحظه های مرگِ
ای براااای با تو بووودَن
بآید از بودن گذشتن
سر به بیداری گرفته ذهنِ خواب آلوده ی مَن ...

"سیاوش"
دیدگاه ها (۱)

کاش میشُد صدای باروون بپیچه تو گوشِ ناودون طرفِ ناودون بچرخه...

چه قشنگ

قصه گذشته های خوب من خیلی زود مثل خواب تموم شدنحالا باید سر ...

وای عاشق گل بارون زدممم😭🛐🛐سر به زیرهههه دلشکسته نازنینممم اگ...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط