Part : ۹۵
این حرفی که ماریا زده بود حقیقت داشت...دلش برای خونه ی دوهزار ساله اش تنگ شده بود...حتی برای پدری که عشقش رو ازش گرفته بود...پدرش با چرخوندن دستش تویه هوا دو لیوان و یک بطری ویس*کی ظاهر کرد و برای خودش و دخترش ریخت...و ماریا واقعا خوشحال بود که قراره ویس*کی بخوره...چون شاید اینطوری، کشتن پدرش براش آسون تر میشد...لیوان رو از دست پدرش گرفت و ازش مقداری نوشید...پدرش با چرخوندن دوباره ی دستش تویه هوا یک دیسکِ آهنگ روی توسط گرامافون پلی کرد..یه آهنگ خیلی آروم فضای کتابخونه رو پر کرد...ماریا سرش رو به پشتی صندلی تکیه داد و چشم هاشو بست و گذاشت موسیقی همراه با الکل به رگ هاش نفوذ کنه..
*آهنگ پیشنهادی برای این چند پارت: WILDFLOWER از Billie Eilish*
《در واقع من حین نوشتن خودمم این آهنگ رو گوش میدادم:) 》
پدرش در حالی که خیلی آروم حرکات دخترش رو زیرِ نظر داشت آروم پرسید:
=چی شده دردونه؟ من این حالت هاتو خوب میشناسم..یه چیزی فکرتو مشوش کرده...بگو اون چیه که باعثِ این حالِ خرابت شده..بگو تا اونو نابود کنم!
ماریا دوباره از اینکه دیگه قرار نبود با این اسم توسط پدرش صدا زده شه تلخ خندید...براش شیرین بود که انقدر لوسیفر بهش اهمیت میده که فقط حاضره به خاطره حال خوبه دخترش هر چیزی که باشه رو نابود کنه و یا بسازه...اگه به لوسیفر میگفت که خودش باعثِ حالِ خرابِ اونه...لوسیفر خودشو نابود میکرد؟
برای اولین بار یه قطره اشک از چشمش جلوی لوسیفر جاری شد و باعث شد لوسیفر شوکه شه:
=هی درودنه! چی شده عزیزم؟ داری نگرانم میکنی...
ماریا تلخ خندید:
+اگه بگم عاشق شدم چی میگی؟
لوسیفر برای بار دوم شوکه شد...ولی آرامش خودشو حفظ کرد:
=عاشقه یه انسان شدی؟
ماریا با چشم های بسته جوابشو داد:
+آره...خیلی وقته که دوسش دارم..
لوسیفر با اخم کمی از نوشیدنیش نوشید:
=چون میدونی نمیتونی با اون باشی داری جلوم اشک می ریزی؟
ماریا بازم تلخ خندید:
+نه...چون مجبورم برای بودن با اون تورو بکشم دارم جلوت اشک می ریزم..
لوسیفر با شنیدن این حرف شروع به خندیدن کرد:
=واو...ماریا! شوخیات پیشرفته شدن...آفرین خوب تونستی منو بخندونی!
ماریا هم با شنیدن خنده ی لوسیفر، آروم و تلخ خندید و چشماشو باز کرد و بلند شد و روی دسته ی مبل راحتیِ لوسیفر نشست...
لوسیفر با تعجب به دختر نگاه کرد...ماریا آروم زمزمه کرد:
+اگه بهت بگم تنها چیزی که الان بهش احتیاج دارم یه بغلِ محکم از طرف توعه چی میگی؟ بغلم میکنی؟
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.