متن آهنگ بُغض یعنی ...
متن آهنگ#بُغض_یعنی ...
آمّین:
بغض یعنی درد هایی که رسیدن به گلوت
بغض یعنی تنهایی و نمونده هیچکی پهلوت
بغض
بغض یعنی که غرورت نذاره بریزن اشکات
بغض یعنی حرف هایی که خشک شدن پشت لب هات
بغض
بغض یعنی شب های تنهایی و خرابی
بغض یعنی فکر و خیالش نذاره بخوابی
بغض یعنی جز رفتن دیگه هیچ کاری نداری
بغض یعنی که هنوز هم اون رو دوستش داری
ورس ١:
بغض یعنی خنده های ساختگی
یعنی شکنجت بکنن و تو مبادا آخ بگی
همه منتظر اینن یه جایی گاف بدی
بکوبنت زمین که فردا نتونی راه بری
بغض یعنی یه برهان پنهان
برم کنسرت ولی به عنوان مهمان
بغض یعنی پا به سن بذارم
بازم نمی تونم تو ایران پا به سن بذارم
انگار واسه بالا رفتن وجود داره یه راه
بمال، ولی خدا غرور داده به ما
چرا، بعد این همه این همه بدو بدو
تو آخرش هم رسیدی به فرودگاه امام
بغض یه زن یه مرد ساکته
یه دستت پاسته یه دستت ساکته
کی تو اون لحظه قادر به درک حالته؟
هیچکی، بغض لحظه ترک خاکته
نگو بی ملاحظست نگو بی ادبه
چونکه بعضی وقتا بعضی حرفا می طلبه
مهم اینه که دلتو به یک دنیای واقعی قرص کردی
آدم بیدار حقیقت رو دید، بغض یعنی
یه فرزند تو دار با یه لبخند رو کار
که از درون شکسته شده با یه حسرت یه تومار
حرف تو خونه ای که یه دم جنگ و طوفان
و بعد همه خسته شدن و پدر رفته تو هال
جا انداخت و خوابید خونه پادگانه
فردا مامان زجه زنان توی دادگاهه
صداش گرفته دلشکسته حنجره خشک
طلاق این کلمه روح بچه رو کُشت
بغض یعنی دروغ بوده حس تو به من
مفصله قصش گذاشتم ورس دو بگم
وقتی اون کسی که می خواستی نداری دیگه پیشِت
حرف نگفتت درد نهفتت رو هم میشه
آمّین:
بغض یعنی حسرت اون چیزایی که نداشتی
بغض یعنی هیچ وقت نشد اون جوری که می خواستی
بغض یعنی زخم هایی که جا مونده از رفیقت
بغض یعنی هیچ وقت خوب نشه این درد عمیقت
ورس ٢:
همه از غریبه خوردن ولی من از خودی
تویی که، می خواستی هر زمان که هوس کنی
با تحقیر و تخریب هات منو تو قفس کنی
پس این که من هستم تو ساختی نگو عوض شدی
نمی تونی بگی عوض شد نسبت به تو رفتارم
از دور و بر و اطرافیات بپرس دربارم
وقتی من پات وایستادم منم بدون حق دارم
ولی کسی پای من واینستاد به جز شلوارم
من حلقه تو دستت خواستم از ته دلم
ولی تو می خواستی که بزنی همون حلقه رو به گوشم
می خواستی برات لباس برده رو بپوشم
تو از اونا بودی که فقط می خوان قلبم رو بدوشن
قصه اونجا بامزه شد که از ما خسته شد
تا دلم وابسته شد در های وا بسته شد
یاد و خاطره هات کلمه های با ارزشو
کنار هم دیگه جمع کرد رو کاغذ نشوند
ولی این روزا نمی مونن و می گذرن
یه روزی باز صدای خنده هامو همه می شنون
یه روز که من بالام و اونا تنها درجا می زنن
فردا هر جا می پرن و با ده تا از ما تیک زدن
ولی تو تنها دلیل آشتیم بودی
با دنیا تو اون کسی که خواستیم بودی
تو رو خودم دیدم تو هم کاش تیم بودی
با من، تنها دونه ای که کاشتیم بودی
داشتیم لوتی ؟من بد عادتت کردم
نه؟ رفتی همه جا گفتی من آدمش کردم
هه بلد خان با دو تا کار شدی طلبکار
من که صد برابر حال دادم که طمع کار
بذار دست تو هم تو این رابطه رو بشه
می دونی اونیکه توی جمع ساکته تو چِشِه
یکیم پیدا می شه که بهت نخ بده
که بشینی بد منو جوری بگی که طرف بهت حق بده
ببین، این نخ ها مثل نخ دندونه
واسه اونا همه چی یه شب گرمه فردا یخ بندونه
خلاصه اینم آخرین ورسم
به روم نیار تو دلت بگو آفرین پسر
آمّین:
بغض یعنی درد هایی که رسیدن به گلوت
بغض یعنی تنهایی و نمونده هیچکی پهلوت
بغض
بغض یعنی که غرورت نذاره بریزن اشکات
بغض یعنی حرف هایی که خشک شدن پشت لب هات
بغض
بغض یعنی شب های تنهایی و خرابی
بغض یعنی فکر و خیالش نذاره بخوابی
بغض یعنی جز رفتن دیگه هیچ کاری نداری
بغض یعنی که هنوز هم اون رو دوستش داری
ورس ١:
بغض یعنی خنده های ساختگی
یعنی شکنجت بکنن و تو مبادا آخ بگی
همه منتظر اینن یه جایی گاف بدی
بکوبنت زمین که فردا نتونی راه بری
بغض یعنی یه برهان پنهان
برم کنسرت ولی به عنوان مهمان
بغض یعنی پا به سن بذارم
بازم نمی تونم تو ایران پا به سن بذارم
انگار واسه بالا رفتن وجود داره یه راه
بمال، ولی خدا غرور داده به ما
چرا، بعد این همه این همه بدو بدو
تو آخرش هم رسیدی به فرودگاه امام
بغض یه زن یه مرد ساکته
یه دستت پاسته یه دستت ساکته
کی تو اون لحظه قادر به درک حالته؟
هیچکی، بغض لحظه ترک خاکته
نگو بی ملاحظست نگو بی ادبه
چونکه بعضی وقتا بعضی حرفا می طلبه
مهم اینه که دلتو به یک دنیای واقعی قرص کردی
آدم بیدار حقیقت رو دید، بغض یعنی
یه فرزند تو دار با یه لبخند رو کار
که از درون شکسته شده با یه حسرت یه تومار
حرف تو خونه ای که یه دم جنگ و طوفان
و بعد همه خسته شدن و پدر رفته تو هال
جا انداخت و خوابید خونه پادگانه
فردا مامان زجه زنان توی دادگاهه
صداش گرفته دلشکسته حنجره خشک
طلاق این کلمه روح بچه رو کُشت
بغض یعنی دروغ بوده حس تو به من
مفصله قصش گذاشتم ورس دو بگم
وقتی اون کسی که می خواستی نداری دیگه پیشِت
حرف نگفتت درد نهفتت رو هم میشه
آمّین:
بغض یعنی حسرت اون چیزایی که نداشتی
بغض یعنی هیچ وقت نشد اون جوری که می خواستی
بغض یعنی زخم هایی که جا مونده از رفیقت
بغض یعنی هیچ وقت خوب نشه این درد عمیقت
ورس ٢:
همه از غریبه خوردن ولی من از خودی
تویی که، می خواستی هر زمان که هوس کنی
با تحقیر و تخریب هات منو تو قفس کنی
پس این که من هستم تو ساختی نگو عوض شدی
نمی تونی بگی عوض شد نسبت به تو رفتارم
از دور و بر و اطرافیات بپرس دربارم
وقتی من پات وایستادم منم بدون حق دارم
ولی کسی پای من واینستاد به جز شلوارم
من حلقه تو دستت خواستم از ته دلم
ولی تو می خواستی که بزنی همون حلقه رو به گوشم
می خواستی برات لباس برده رو بپوشم
تو از اونا بودی که فقط می خوان قلبم رو بدوشن
قصه اونجا بامزه شد که از ما خسته شد
تا دلم وابسته شد در های وا بسته شد
یاد و خاطره هات کلمه های با ارزشو
کنار هم دیگه جمع کرد رو کاغذ نشوند
ولی این روزا نمی مونن و می گذرن
یه روزی باز صدای خنده هامو همه می شنون
یه روز که من بالام و اونا تنها درجا می زنن
فردا هر جا می پرن و با ده تا از ما تیک زدن
ولی تو تنها دلیل آشتیم بودی
با دنیا تو اون کسی که خواستیم بودی
تو رو خودم دیدم تو هم کاش تیم بودی
با من، تنها دونه ای که کاشتیم بودی
داشتیم لوتی ؟من بد عادتت کردم
نه؟ رفتی همه جا گفتی من آدمش کردم
هه بلد خان با دو تا کار شدی طلبکار
من که صد برابر حال دادم که طمع کار
بذار دست تو هم تو این رابطه رو بشه
می دونی اونیکه توی جمع ساکته تو چِشِه
یکیم پیدا می شه که بهت نخ بده
که بشینی بد منو جوری بگی که طرف بهت حق بده
ببین، این نخ ها مثل نخ دندونه
واسه اونا همه چی یه شب گرمه فردا یخ بندونه
خلاصه اینم آخرین ورسم
به روم نیار تو دلت بگو آفرین پسر
۱۶.۹k
۲۸ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.