گفته بودی درد دل کن گاه با هم صحبتی
گفته بودی درد دل کن گاه با هم صحبتی ؛
کو رفیق رازداری ! کو دل پرطاقتی ؟
شمع وقتی داستانم را شنید آتش گرفت
شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتی
تا نسیم از شرح عشقم باخبر شد ، مست شد
غنچهای در باد پرپر شد ولی کو غیرتی ؟
گریه میکردم که زاهد در قنوتم خیره ماند
دور باد از خرمن ایمان عاشق ، آفتی
روزهایم را یکایک دیدم و دیدن نداشت
کاش بر آیینه بنشیند غبار حسرتی
بس که دامان بهاران گل به گل پژمرده شد
باغبان دیگر به فروردین ندارد رغبتی..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فاضل_نظری
کو رفیق رازداری ! کو دل پرطاقتی ؟
شمع وقتی داستانم را شنید آتش گرفت
شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتی
تا نسیم از شرح عشقم باخبر شد ، مست شد
غنچهای در باد پرپر شد ولی کو غیرتی ؟
گریه میکردم که زاهد در قنوتم خیره ماند
دور باد از خرمن ایمان عاشق ، آفتی
روزهایم را یکایک دیدم و دیدن نداشت
کاش بر آیینه بنشیند غبار حسرتی
بس که دامان بهاران گل به گل پژمرده شد
باغبان دیگر به فروردین ندارد رغبتی..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فاضل_نظری
- ۳.۳k
- ۱۰ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط