* من آشیانی مانده در باران دردم*
*من آشیانی مانده در باران دردم*
بغضِ نگاهِ کولیانِ دوره گَردم
دریایی از اندوه دارم در خود اما
یک قطرهاش را با کسی قسمت نکردم
باید که با دنیای پر دردم بسازم
اکنون که در سرفصل این پاییز زردم
سرمستی و شادی به آغوشم نیامد
از زندگیاین بخش را انکار کردم
تنها پناهم شانه های شعر میشد
وقتی که از دنیای خود میکرد طردم
بعد از تو باید پای تنهایی بمانم
حتی به آغوشِ خیالت برنگردم
#ـــــــــــــــــــــــــــــــ*
لینک جدید کانال من در تلگرام*
https://t.me/joinchat/AAAAAENlpEGo_6l5xoZxRg
بغضِ نگاهِ کولیانِ دوره گَردم
دریایی از اندوه دارم در خود اما
یک قطرهاش را با کسی قسمت نکردم
باید که با دنیای پر دردم بسازم
اکنون که در سرفصل این پاییز زردم
سرمستی و شادی به آغوشم نیامد
از زندگیاین بخش را انکار کردم
تنها پناهم شانه های شعر میشد
وقتی که از دنیای خود میکرد طردم
بعد از تو باید پای تنهایی بمانم
حتی به آغوشِ خیالت برنگردم
#ـــــــــــــــــــــــــــــــ*
لینک جدید کانال من در تلگرام*
https://t.me/joinchat/AAAAAENlpEGo_6l5xoZxRg
۵۰۴
۱۴ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.