زندگی با خنده گروگان گیری جیمین
زندگی با خنده ( گروگان گیری جیمین)
نگار: یه مشکلی پیش اومده سارا
سارا: چی شده؟
نگار: اینترنت وای فای ردیاب قطع شده اونا از شهر خارج شدن
سارا: و این یعنی......
نگار: یعنی ما نمیدونیم اون لی هی جانگ لعنتی جیمینو کجا برده💔
شوگا: چی؟
برگشتیم عقب شوگا پشتمون بود یعنی حرفامون رو شنیده بود
سارا: شوگا آروم باش ما پیداش میکنیم
شوگا: یعنی ما خودمون با دستای خودمون جیمین رو به دست لی هی جانگ اون ادم کش نامرد دادیم؟؟
جوابی واسه گفتن نداشتم واقعا تقصیر من بود که این ایده رو دادم با دست خودم جیمین رو به کشتن داده بودم
نگار: نگران نباشین ما جیمینو نجات میدیم
سارا: هیچ ادرسی ازش نداریم چطوری نجاتش بدیم؟؟
نگار: به زودی اون عوضی شروع به تهدید کردن شوگا میکنه که اگه فلان مبلغ رو بهش نده جیمینو میکشه همون زمان ردشو میزنیم
شوگا: اگه زنگ نزد چی؟
نگار: مطمئننن زنگ میزنع
چند ساعتی گذشته بود همه نگران بودیم خبری از جیمین و لی هی جانگ نبود
شوگا: اون زنگ نمیزنه باورم نمیشه اگه بلایی سر جیمین بیاد چی؟؟
نگار: صبور باش اون مار کثیفو من میشناسم
نگار راست میگفت چند دقیقه بعد صدای زنگ گوشی شوگا بلند شد
برش داشت و گذاشت رو بلنگو
ناشناس: مین یونگی ؟
شوگا: شما؟
ناشناس: بیخیال فک کردم بشناسیم من همونیم که الان جوجه رنگیت پیششه
شوگا: اشغال
لی هی جانگ: اگه جوجتو زنده میخای 570 دلار بیار و بیا به این ادرس البته اگه شستم خبردار بشه به پلیس خبر دادی جوجه رنگیتو میکشم
شوگا: خفه شو عوضی......
گوشی رو قط کرد
نگار: گفتم زنگ میزنه
سارا: این عوضی باید نابود بشه
نگار: یه مشکلی پیش اومده سارا
سارا: چی شده؟
نگار: اینترنت وای فای ردیاب قطع شده اونا از شهر خارج شدن
سارا: و این یعنی......
نگار: یعنی ما نمیدونیم اون لی هی جانگ لعنتی جیمینو کجا برده💔
شوگا: چی؟
برگشتیم عقب شوگا پشتمون بود یعنی حرفامون رو شنیده بود
سارا: شوگا آروم باش ما پیداش میکنیم
شوگا: یعنی ما خودمون با دستای خودمون جیمین رو به دست لی هی جانگ اون ادم کش نامرد دادیم؟؟
جوابی واسه گفتن نداشتم واقعا تقصیر من بود که این ایده رو دادم با دست خودم جیمین رو به کشتن داده بودم
نگار: نگران نباشین ما جیمینو نجات میدیم
سارا: هیچ ادرسی ازش نداریم چطوری نجاتش بدیم؟؟
نگار: به زودی اون عوضی شروع به تهدید کردن شوگا میکنه که اگه فلان مبلغ رو بهش نده جیمینو میکشه همون زمان ردشو میزنیم
شوگا: اگه زنگ نزد چی؟
نگار: مطمئننن زنگ میزنع
چند ساعتی گذشته بود همه نگران بودیم خبری از جیمین و لی هی جانگ نبود
شوگا: اون زنگ نمیزنه باورم نمیشه اگه بلایی سر جیمین بیاد چی؟؟
نگار: صبور باش اون مار کثیفو من میشناسم
نگار راست میگفت چند دقیقه بعد صدای زنگ گوشی شوگا بلند شد
برش داشت و گذاشت رو بلنگو
ناشناس: مین یونگی ؟
شوگا: شما؟
ناشناس: بیخیال فک کردم بشناسیم من همونیم که الان جوجه رنگیت پیششه
شوگا: اشغال
لی هی جانگ: اگه جوجتو زنده میخای 570 دلار بیار و بیا به این ادرس البته اگه شستم خبردار بشه به پلیس خبر دادی جوجه رنگیتو میکشم
شوگا: خفه شو عوضی......
گوشی رو قط کرد
نگار: گفتم زنگ میزنه
سارا: این عوضی باید نابود بشه
- ۱۳۴
- ۱۴ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط