من ماهم تو خورشید
من ماهم تو خورشید
P.r «⁵»
یارا:لیا آماده ای دیگه؟
آیا: چه جورم!
"فلش بک به قبل از این که یارا و لیا برگردن"
لیا:حالا چیکار کنیم؟
یارا:شنیدی که کارگردان گفت اون دوتا باهم کلی سکانس دارن یعنی نقش های اصلی هستن
لیا: خوب آره ولی الان چه ربطی داره؟
یارا: خنگه ربطش اینه که ما میتونیم کاری کنیم که کاپ بزنن
لیا: ما دوتا؟ الان ما دوتا رو میگی دیگه نه؟ گوشام که اشتباه نشنیدن نه؟
خو آدم عاقل ما به جای این که بهم برسونیمشون بیشتر جداشون میکنیم یادت رفته؟
یارا: خوب ببین ما کار خاصی انجام نمیدیم فقط بیماری قلبیش یه کار کوچولویی برامون انجام میده!
لیا: الان که تو به اون چیز فک نمی کنی میکنی؟
یارا: با لبخند مرموزی که روی صورتم نقش بسته بود بهش گفتم اتفاقا دارم به همون فکر میکنم حیحیحیحی....
لیا: نه یورا گناه داره دختر مظلومیه....
یارا: در عوض به عشقش میرسه...
لیا: اوکی اوکی مخم زده شد بریم تو کارش...
ویو یورا« وقتی دیدم اون دوتا خوشحال شدم چون حس میکردم انگار یه جورایی از این مخمصه نجات پیدا میکنم ولی نمیدونستم که....
~♪~♪~♪~♪~♪~♪~♪~♪~♪~♪~♪~♪~♪~♪~♪
یارا: لیا برو این دارو رو با نوشیدنی یورا مخلوط کن
لیا: پدصگ چرا من برم ؟
یارا: چون من قراره اون دوتا رو بیارم اونجا
لیا: لبخند ضایع ای زدم و رفتم کاری که بهم گفته بود رو انجام دادم یورا شرمندم...
ویو یارا«وقتی لیا رفت رفتم سراغ یورا و جین فیلم برداری شون تموم شده بود دست یورا و جین رو گرفتم و بردمشون پیش لیا...
یارا: لیا جون ما اومدیم
لیا: چرا اینجوری حرف میزنی؟
یارا: نظرتون چیه نوشیدنی بخوریم؟
جین: نوشیدنی؟
یارا: آره نوشیدنی...
یورا: لبخند ضایعی زدم و گفتم یارا چی میگی؟ تا من این حرف رو زدم....
خوب اینم پارت پنج اومید وارم خوشتون بیاد:)
شرایطش 16تا لایک
توروخدا حمایت کنین به خدا یه لایک و یه کامنت خیلی وقتتون رو نمیگیره🥲
حالا که تا اینجا اومدی اون قلب سفید رو هم قرمز کن گشنگممم:)
P.r «⁵»
یارا:لیا آماده ای دیگه؟
آیا: چه جورم!
"فلش بک به قبل از این که یارا و لیا برگردن"
لیا:حالا چیکار کنیم؟
یارا:شنیدی که کارگردان گفت اون دوتا باهم کلی سکانس دارن یعنی نقش های اصلی هستن
لیا: خوب آره ولی الان چه ربطی داره؟
یارا: خنگه ربطش اینه که ما میتونیم کاری کنیم که کاپ بزنن
لیا: ما دوتا؟ الان ما دوتا رو میگی دیگه نه؟ گوشام که اشتباه نشنیدن نه؟
خو آدم عاقل ما به جای این که بهم برسونیمشون بیشتر جداشون میکنیم یادت رفته؟
یارا: خوب ببین ما کار خاصی انجام نمیدیم فقط بیماری قلبیش یه کار کوچولویی برامون انجام میده!
لیا: الان که تو به اون چیز فک نمی کنی میکنی؟
یارا: با لبخند مرموزی که روی صورتم نقش بسته بود بهش گفتم اتفاقا دارم به همون فکر میکنم حیحیحیحی....
لیا: نه یورا گناه داره دختر مظلومیه....
یارا: در عوض به عشقش میرسه...
لیا: اوکی اوکی مخم زده شد بریم تو کارش...
ویو یورا« وقتی دیدم اون دوتا خوشحال شدم چون حس میکردم انگار یه جورایی از این مخمصه نجات پیدا میکنم ولی نمیدونستم که....
~♪~♪~♪~♪~♪~♪~♪~♪~♪~♪~♪~♪~♪~♪~♪
یارا: لیا برو این دارو رو با نوشیدنی یورا مخلوط کن
لیا: پدصگ چرا من برم ؟
یارا: چون من قراره اون دوتا رو بیارم اونجا
لیا: لبخند ضایع ای زدم و رفتم کاری که بهم گفته بود رو انجام دادم یورا شرمندم...
ویو یارا«وقتی لیا رفت رفتم سراغ یورا و جین فیلم برداری شون تموم شده بود دست یورا و جین رو گرفتم و بردمشون پیش لیا...
یارا: لیا جون ما اومدیم
لیا: چرا اینجوری حرف میزنی؟
یارا: نظرتون چیه نوشیدنی بخوریم؟
جین: نوشیدنی؟
یارا: آره نوشیدنی...
یورا: لبخند ضایعی زدم و گفتم یارا چی میگی؟ تا من این حرف رو زدم....
خوب اینم پارت پنج اومید وارم خوشتون بیاد:)
شرایطش 16تا لایک
توروخدا حمایت کنین به خدا یه لایک و یه کامنت خیلی وقتتون رو نمیگیره🥲
حالا که تا اینجا اومدی اون قلب سفید رو هم قرمز کن گشنگممم:)
۶.۵k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.