دارد دلودین می برد از شهر شمیمی

دارد دل و دین می برد از شهر شمیمی
افتاده نخ چادر او دست نسیمی

تسبیح دلم پاره شد آن دم که شنیدم
با دست خودش داده اناری به یتیمی

حتی اثر وضعی تسبیح و دعا را
بخشیده به همسایه، چه قران کریمی

در خانهء زهرا همه معراج نشینند
آنجا که به جز چادر او نیست گلیمی

ای کاش در این بیت بسوزم که شنیدم
می سوخت حریم دل مولا چه حریمی

آتش مزن آتش  در و دیوار دلش را
جز فاطمه در قلب علی نیست مقیمی

حالا نکند پنجره را وا بگذاریم
پرپر شود آن لاله زخمی به نسیمی
دیدگاه ها (۲)

حضرت زهرا(س)-تشییع-تغسیلآن شب در آن بیت العزا غوغا به پا بود...

ای روح آفتاب چرا پا نمی شویبانوی بو تراب چرا پا نمی شوی پهلو...

️به آقا بگویید از رفتن حرف نزند

. دارد دل و دین می‌برد از شهر، شمیمیافتاده نخ چادر او دست نس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط