اما نوشتن از رفتن تو خیلی سخت از بقیه ست!...
اما نوشتن از رفتن تو خیلی سخت از بقیه ست!...
میدونی یاد چی افتادم؟
سالِ دهم که من و رفیق صمیمیم کنار هم خیلی قشنگ بودیم اما اون یهو مدرسه ش و عوض کرد و من هزار برابر تنهاتر از قبل شدم
الانم تو و میلاد کنارِ هم خیلی قشنگید و حتی تصور اینکه دیگه قرار نیست کنارهم ببینیمتون و ازتون قاب دوتایی نداریم داره اذیتم میکنه!
نمیدونم چی بگم ؛ نمیدونم چیکار کنم...
اشکای لعنتیمُ ریختم و میدونم که مجبورم با نبودنت کنار بیام!
اما کاش میشد نری🙃💔...
کاش هیچ وقت رفتنی وجود نداشت :)!
#سعید_آقایی
پ.ن : من حوصله ی خودمم ندارم چه برسه بقیه ؛ فعلا به دست و پام نپیچید :/...
میدونی یاد چی افتادم؟
سالِ دهم که من و رفیق صمیمیم کنار هم خیلی قشنگ بودیم اما اون یهو مدرسه ش و عوض کرد و من هزار برابر تنهاتر از قبل شدم
الانم تو و میلاد کنارِ هم خیلی قشنگید و حتی تصور اینکه دیگه قرار نیست کنارهم ببینیمتون و ازتون قاب دوتایی نداریم داره اذیتم میکنه!
نمیدونم چی بگم ؛ نمیدونم چیکار کنم...
اشکای لعنتیمُ ریختم و میدونم که مجبورم با نبودنت کنار بیام!
اما کاش میشد نری🙃💔...
کاش هیچ وقت رفتنی وجود نداشت :)!
#سعید_آقایی
پ.ن : من حوصله ی خودمم ندارم چه برسه بقیه ؛ فعلا به دست و پام نپیچید :/...
۵۴.۲k
۰۳ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.