قسم به نم نم باران، به شمعدانی‌ها....

....
...
..
.
قسم به نم نم باران، به شمعدانی‌ها
به پای عشقِ تو پایان رسد جوانی‌ها

نشسته روی تنم تارِ موی گیسویم
نشسته روی لبم بغضِ ارغوانی‌ها

در انتظار توام، روزهای بارانی
به کوچه خیره شدم، مثل این روانی‌ها

چه فایده تو بیا تا سحر بخوان از عشق
که همدلی‌است نیازم نه همزبانی‌ها

غروب، کوچه از اندوهِ ابر می‌بارد
پریده از نفسِ صبح، مهربانی‌ها

ببین به دیدنِ گل‌های یاس مشتاقم
شکسته قلبِ من از حرفِ "لَن تَرانی"ها
دیدگاه ها (۰)

بذرِ جادوییِ امیدت را بکار، و معجزه‌هایت را درو کن...!

الـهـی کـمـک کـن کـه: ، لبـریـز بـاشـیـم از امـروز،

او فقط آمده بود از دل ما رد بشود...

دو قدم دلهره دارم دو قدم دلتنگم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط