سناریو
#سناریو
وقتی برای اولین بار سرت از گوشی دراوردی غذا درست میکنی)
نامجون: یا حضرت قاسم این خواب یا واقعا داره اتفاق میوفتع 😐
جین یه چک میزنه به صورتش
جین: واو پسر بیداری یعنی ا.ت داره اشپزی میکنه 😐
یونگی: پیروز مردانه بگو ا.ت بعد مدت ها از گوشی امد بیرون
جیهوپ داشت اب میخورد که دید داری اشپزی میکنی اب تو گلوش موند
جیهوپ: ببین ا.ت خودتی باور کن خودت نیستی
جیمین: اخ جون دیگه غذا بیرون نمیخوریم باید بگم یسسسسسسسس
تهیونگ: بیا برو بابا ا.ت بیا بیرون من میدونم یه بدل شبیه خودت خریدی داری اشپزی میکنه بدو بیا بیرون
بعد کلی گشتن پیدات نمیکنه
تهیونگ: ا.ت خودتیییییییی😐
جونگکوک: عه جن ببین جن خانم لطفا یه کمکی به من برسون زن منو یه جادویی چیزی کن میبینی انقدر که اشپزی نمیکنع تو مجبور شدی بیای اشپزی کنی
ا.ت: جونگکوک منم ا.ت
جونگکوک: جن خانم نترس به کسی نمیگم برای ما اشپزی میکنی ا.تتتتتتت بیا یه جن مهربون داره برای ما اشپزی میکنه
وقتی برای اولین بار سرت از گوشی دراوردی غذا درست میکنی)
نامجون: یا حضرت قاسم این خواب یا واقعا داره اتفاق میوفتع 😐
جین یه چک میزنه به صورتش
جین: واو پسر بیداری یعنی ا.ت داره اشپزی میکنه 😐
یونگی: پیروز مردانه بگو ا.ت بعد مدت ها از گوشی امد بیرون
جیهوپ داشت اب میخورد که دید داری اشپزی میکنی اب تو گلوش موند
جیهوپ: ببین ا.ت خودتی باور کن خودت نیستی
جیمین: اخ جون دیگه غذا بیرون نمیخوریم باید بگم یسسسسسسسس
تهیونگ: بیا برو بابا ا.ت بیا بیرون من میدونم یه بدل شبیه خودت خریدی داری اشپزی میکنه بدو بیا بیرون
بعد کلی گشتن پیدات نمیکنه
تهیونگ: ا.ت خودتیییییییی😐
جونگکوک: عه جن ببین جن خانم لطفا یه کمکی به من برسون زن منو یه جادویی چیزی کن میبینی انقدر که اشپزی نمیکنع تو مجبور شدی بیای اشپزی کنی
ا.ت: جونگکوک منم ا.ت
جونگکوک: جن خانم نترس به کسی نمیگم برای ما اشپزی میکنی ا.تتتتتتت بیا یه جن مهربون داره برای ما اشپزی میکنه
۱۹.۷k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.