امروز گیلاس های باغ را چیدیم من و مادرو خاله خدیجه برای م
امروز گیلاس های باغ را چیدیم من و مادرو خاله خدیجه برای مربای امسال داریم هسته گیلاس میگیریم اما..
اما من امانم بریده..
دوستدارم پناه ببرم اتاقک ته حیات...
خاطرات زیر درخت گیلاس باغ مش جعفر مدام برایم تکرار می شود
آن وقت که گیلاسی برایم از شاخه ی بالای سرم چیدی و گفتی می روم شهر برای کار اگر کار کنم و پول بدست بیاورم همه چیز درست میشود
وقتی گیلاس ها را بدستم دادی گفتی لیلا منتطرم بمان و دست در جیب کردی و پلاک اسم لیلا را جلوی چشمانم گرفتی و گفتی ببخش بعدا برایت طلایش را میخرم به گردنم انداختی ورفتی....
رفتی امابر نگشتی
نمی دانم چرا
شاید زرق و برق شهر بیشتر از باغ های گیلاس خودمان بود
شاید هم دختران شهری دلبری های بیشتری بلد بودن
آن روز گه گفتن تو لیلای دیگری به خانه برده ایی من آن روز مردم و مردم و مردم ...
فردایش رفتم و پلاک را به شاخه ی درخت گیلاس باغ مش جعفر اویزان کردم و برگشتم ...
اه امان از این درخت های گیلاس
من از گیلاس متنفرم ..
اما من امانم بریده..
دوستدارم پناه ببرم اتاقک ته حیات...
خاطرات زیر درخت گیلاس باغ مش جعفر مدام برایم تکرار می شود
آن وقت که گیلاسی برایم از شاخه ی بالای سرم چیدی و گفتی می روم شهر برای کار اگر کار کنم و پول بدست بیاورم همه چیز درست میشود
وقتی گیلاس ها را بدستم دادی گفتی لیلا منتطرم بمان و دست در جیب کردی و پلاک اسم لیلا را جلوی چشمانم گرفتی و گفتی ببخش بعدا برایت طلایش را میخرم به گردنم انداختی ورفتی....
رفتی امابر نگشتی
نمی دانم چرا
شاید زرق و برق شهر بیشتر از باغ های گیلاس خودمان بود
شاید هم دختران شهری دلبری های بیشتری بلد بودن
آن روز گه گفتن تو لیلای دیگری به خانه برده ایی من آن روز مردم و مردم و مردم ...
فردایش رفتم و پلاک را به شاخه ی درخت گیلاس باغ مش جعفر اویزان کردم و برگشتم ...
اه امان از این درخت های گیلاس
من از گیلاس متنفرم ..
۱.۹k
۲۳ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.