ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﻗﺰﻝﺁﻻﯾﯽ ﺑﺎﺷﻢ
ﮐﻪ ﺳﺮﭼﺸﻤﮥ ﺭﻭﺩﻫﺎ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﻣﯽﻃﻠﺒﺪ ،
ﻧﻪ ﻣﺎﻫﯽِ ﺁﮐﻮﺍﺭﯾﻮﻣﯽ
ﮐﻪ ﻫﻤﮥ ﻋﻤﺮ
ﺍﺯ ﺷﯿﺸﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺷﯿﺸﻪﺍﯼ ﻣﯽﺭﻭﺩ ،
ﻣﺪﻓﻮﻉ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﻠﻌﺪ ﺩﺭ ﺑﯽﻏﺬﺍﯾﯽ
ﻭ ﺷﮏ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ
ﮐﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﺷﺎﯾﺪ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺎﺷﺪ .
******
ﯾﻐﻤﺎ ﮔﻠﺮﻭﯾﯽ
دیدگاه ها (۱)

ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻠﺦ ﻭ ﺗﺮﺳﻨﺎﮎ ﺍﺳﺖ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﻫﺴﺘﯽ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺣﺲ ﻣﯿﮑﻨﺪﺻﺎﺩ...

وقتی که سوسکا به ریش کافکا میخندن...

از خون دل نوشتم....

اَگر روزے بهت بَد کرد باهات رَفتارِ سَرد کرد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط