حسین جان
❣ حسین جان....
به تاوان خوردن کدام میوه ممنوعه مرااز بهشت کربلایت محروم میکنید؟
این روزها خوب دعوتنامه برای عشاقت
می فرستی ...💌
و اما نگاه روسیاهانی چون من به دستان کریمانه ات دوخته شده
یاد دارم که رسم کریمان این بود که وقتی جلوی چشم یک بچه، عزیز دلشان را نوازش میکردن نگاهی هم به چشم های کودکی که به دستشان خیره بود میانداختن "هرچند هم که بچه بدی بود"
ببین چشمانم به دستانت دوخته شده...😢
چشمهای پر از حسرتم را نگاه کن...😔
حسین جان تا کی خودم را لا به لای نوشته های حسرت بارم سرگرم کنم؟؟؟؟
تا به کی در رویای شیرین کربلا بسوزم؟
دلم شکسته آقا...فدای سرتان...💔
من که جز شما کسی را ندارم.
به تاوان خوردن کدام میوه ممنوعه مرااز بهشت کربلایت محروم میکنید؟
این روزها خوب دعوتنامه برای عشاقت
می فرستی ...💌
و اما نگاه روسیاهانی چون من به دستان کریمانه ات دوخته شده
یاد دارم که رسم کریمان این بود که وقتی جلوی چشم یک بچه، عزیز دلشان را نوازش میکردن نگاهی هم به چشم های کودکی که به دستشان خیره بود میانداختن "هرچند هم که بچه بدی بود"
ببین چشمانم به دستانت دوخته شده...😢
چشمهای پر از حسرتم را نگاه کن...😔
حسین جان تا کی خودم را لا به لای نوشته های حسرت بارم سرگرم کنم؟؟؟؟
تا به کی در رویای شیرین کربلا بسوزم؟
دلم شکسته آقا...فدای سرتان...💔
من که جز شما کسی را ندارم.
- ۶۹۸
- ۰۲ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط