کمی بیشتر از یک شیشه عطر معمولی...
ماجرای شیشه خالی #عطرت را یادت هست؟
اولین باری که به عنوان همسر آمده بودی دنبالم...
و من تمام طول مسیر سرم را گذاشته بودم روی سینه ات...
انگار که آدم خودش را رها کند توی امواج دریا...
"آغوشت آرام بخش طبیعی بود یارجان... باید از عطر آغوشت مسکن بگیرند برای دردهایشان..."
کجا بودیم؟
اولین بار...
آغوشت...
ادوکلن زده بودی... همیشه موقع قرارهایمان عطر داشتی...
از تو که جدا شدم تا هفته بعد چادرمان عطر تو را داشت...
و من هربار چادرم را سر میکردم مست عطرت میشدم...
برای همین هم وقتی عطرت تمام شد شیشه اش را گرفتم به یادگار...
اوایل میخواستم شبیه عطرت را بخرم اما بعدتر دیدم شیشه ای که مدتها همراه تو بوده و فرصت داشته دستهایت را لمس کند بیشتر از یک شیشه عطر معمولی است...
این شد که عطرت را گذاشتم بالای تختم...
و حالا هر شب قبل خواب عطرت را به جای خودت در آغوش میگیرم...
من و شیشه خالی عطرت یک عمر عاشقانه خواهیم داشت...
#به_وقت_دلتنگی
#الهام_جعفری
#ممنوعه
اولین باری که به عنوان همسر آمده بودی دنبالم...
و من تمام طول مسیر سرم را گذاشته بودم روی سینه ات...
انگار که آدم خودش را رها کند توی امواج دریا...
"آغوشت آرام بخش طبیعی بود یارجان... باید از عطر آغوشت مسکن بگیرند برای دردهایشان..."
کجا بودیم؟
اولین بار...
آغوشت...
ادوکلن زده بودی... همیشه موقع قرارهایمان عطر داشتی...
از تو که جدا شدم تا هفته بعد چادرمان عطر تو را داشت...
و من هربار چادرم را سر میکردم مست عطرت میشدم...
برای همین هم وقتی عطرت تمام شد شیشه اش را گرفتم به یادگار...
اوایل میخواستم شبیه عطرت را بخرم اما بعدتر دیدم شیشه ای که مدتها همراه تو بوده و فرصت داشته دستهایت را لمس کند بیشتر از یک شیشه عطر معمولی است...
این شد که عطرت را گذاشتم بالای تختم...
و حالا هر شب قبل خواب عطرت را به جای خودت در آغوش میگیرم...
من و شیشه خالی عطرت یک عمر عاشقانه خواهیم داشت...
#به_وقت_دلتنگی
#الهام_جعفری
#ممنوعه
۱۴.۳k
۲۱ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.