چو بیند روی تو ای نازنین گل

چو بیند روی تو ای نازنین گل
کند بر تو هزاران آفرین گل

تو با این حسن اگر در گلشن آیی
نهد پیش رخت رو بر زمین گل

اگر بلبل کند ذکر تو در باغ
ز نامت نقش گیرد چون نگین گل

چو از ذکر لبت شیرین کند کام
شود در حلق زنبور انگبین گل

گلی تو از گریبان تا به دامن
بهر جانب بریز از آستین گل

اگر در خانه گل خواهی به هر وقت
برو آیینه برگیر و ببین گل

ندارد باغ جنت همچو تو سرو
نباشد شاخ طوبی را چنین گل

به رنگ و بو چو تو نبود که چون تو
خط و خالی ندارد عنبرین گل

اگر با من نشینی عیب نبود
که دایم خار دارد همنشین گل


سیف فرغانی
دیدگاه ها (۱۰۳)

روز محشر وقت پرسیدن ز من رب جلی گفت تو غرق گناهی؟ گفتمش یا ر...

مرا گر دولتی باشد که روزی با تو بنشینمز لبهای تو می‌نوشم، ز ...

ای خجل از روی خوبت آفتابروز من بی تو شبی بی‌ماهتابآفتاب از د...

ای چو فرهاد دلم عاشق شیرین لبتمستی امشبم از بادهٔ دوشین لبتن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط