نفهمید و نمیفهمد چه با من کرده چشمانش

نفهمید و نمیفهمد چه با من کرده چشمانش

غزالی که مرا کشته قدمهای خرامانش

چه جادویی نهان کرده درون سرمه ی چشمش

"چه شور افتاده در دلها ز شیرین لعل خندانش"

من آن یعقوبِ تنهایم که پیراهن که نه....حتی

نمی افتد گذار بوی یوسف سمتِ کنعانش

و فرعونی ترین دل را مسلمان میکند آخر

اگر موسای من دستی بَرد سمت گریبانش

عبادت های چندین ساله ام را میزند آتش

اگر او دختر ترسا شود،من شیخِ صنعانش
#خاص
دیدگاه ها (۱۳)

#عکس_نوشته_عاشقانه💗

#عکس_نوشته_عاشقانه💗

حیفا که لبت را به سخن باز نکردم پشت سر هم بوسه پس انداز نک...

چشم هایتپیامبریستنگاهم که میکنیمسلمان میشوم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط