زلف راشانه زدی شانه به رقص آمده بود
زلف راشانه زدی شانه به رقص آمده بود
قاب آیئنه دراین خانه به رقص آمده بود
همه ی شهرنظرباز وتوباعشوه وناز
یاردرحسرت وبیگانه به رقص آمده بود
دورشمعی که فروزان شده درنیمه شب
گل عشق وپرپروانه به رقص آمده بود
شب مستی من وجام می وزلف نگار
ساقی وساغروپیمانه به رقص آمده بود
تا شدی رهگذر کوچه میخانه ی ما
به گمانم درمیخانه به رقص آمده بود
با نگاه تو و آن غمزه چشم سیه ات
سرِمست ودل دیوانه به رقص آمده بود
#محمدبزاز
قاب آیئنه دراین خانه به رقص آمده بود
همه ی شهرنظرباز وتوباعشوه وناز
یاردرحسرت وبیگانه به رقص آمده بود
دورشمعی که فروزان شده درنیمه شب
گل عشق وپرپروانه به رقص آمده بود
شب مستی من وجام می وزلف نگار
ساقی وساغروپیمانه به رقص آمده بود
تا شدی رهگذر کوچه میخانه ی ما
به گمانم درمیخانه به رقص آمده بود
با نگاه تو و آن غمزه چشم سیه ات
سرِمست ودل دیوانه به رقص آمده بود
#محمدبزاز
۱.۰k
۲۱ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.