عشقممنوعه
#عشق_ممنوعه
part.2
که کیتی نچسب و چندش رو دیدم
به خاطر پدرم مجبورم تحملش کنم
دیدم بازم از اون لباسای جذب پوشیده
و میاد سمتم
کیتی:سلام ددی
جیمین:.....
کیتی:ددی؟
جیمین:کیتی یک بار دیگه بگی ددی بخدا میکشمت ( چیزی نیست فقط پسرم عصبانیه🤣)
کیتی:وایییییی. ددی تو که اینجوری نبودی 😫
جیمین:اومدم با مشت بزنمش که یهو ا.ت رو دیدم
جیمین:ایندفعه شانس آوردی ولی دفعه بعد از این خبرا نیست بهت گفته باشم
کیتی:😫🥺
جیمین :رفتم سمت ا.ت و گفتم
جیمین:اممم ... خوب سلام ا.ت
ا.ت:سلام جیمین
جیمین :امروز وقت داری با هم بریم بیرون
ا.ت:..
بقیه رو پارت بعد میزارم چون هنگ کردن گوشیم
part.2
که کیتی نچسب و چندش رو دیدم
به خاطر پدرم مجبورم تحملش کنم
دیدم بازم از اون لباسای جذب پوشیده
و میاد سمتم
کیتی:سلام ددی
جیمین:.....
کیتی:ددی؟
جیمین:کیتی یک بار دیگه بگی ددی بخدا میکشمت ( چیزی نیست فقط پسرم عصبانیه🤣)
کیتی:وایییییی. ددی تو که اینجوری نبودی 😫
جیمین:اومدم با مشت بزنمش که یهو ا.ت رو دیدم
جیمین:ایندفعه شانس آوردی ولی دفعه بعد از این خبرا نیست بهت گفته باشم
کیتی:😫🥺
جیمین :رفتم سمت ا.ت و گفتم
جیمین:اممم ... خوب سلام ا.ت
ا.ت:سلام جیمین
جیمین :امروز وقت داری با هم بریم بیرون
ا.ت:..
بقیه رو پارت بعد میزارم چون هنگ کردن گوشیم
- ۲.۰k
- ۲۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط