مثنویومعنوی

#مثنوی_و_معنوی

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش

من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بد حالان و خوش حالان شدم

هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من

سر من از ناله من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
دیدگاه ها (۱)

#نیت_کنید #تفألی داشته باشید به #دیوان_حافظفال حافظ جان👇 در ...

#پول_را_خدا_نداده برا_جمع_کردن داده برای اینکه در میان مر...

#هنر_دست #سنگهای_زاینده_رود

#پایان_سال_خانه_تکانی#جلای_دل

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط