چون درختی در صمیم سرد و بی ابر زمستانی

چون درختی در صمیم سرد و بی ابر زمستانی
هر چه برگـــــم بود و بارم بود
هر چه از فر بـــــلوغ گـــــرم تابستان و میراث بهارم بود
هر چه یاد و یـادگارم بود
ریخته ست
چـــــون درخـتی در زمستانم
بی که پـــــندارد بهاری بـــــود و خـــــواهد بـــــود.

#مهدی_اخوان_ثالث
دیدگاه ها (۱۱۹)

آﺩﻡﻫﺎﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ...ﻫﻤﺎﻥﻫﺎ ﮐﻪ ﺑﺪﯼﻫﺎﯼ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ...

آدم ها لالت می کنند...بعد هی می پرسند ...چرا حرف نمی زنی؟....

ھیـــــچ چیـــــز ، سفـــــید سفـــــید یا سیـاه سیـاه نیـست...

ای خیالـــــی ڪه بـه دل مـــــی‌گـذرینی خـــــیالی نـی پــــ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط