دوتا دستاشو مشت رد جلوم گرفت و گفتاگه بگ گل دومه میمو
دوتا دستاشو مشت ڪرد جلوم گرفت و گفت:اگه بگۍ گل ڪدومه میمونم…!!!
چه انتخاب سختۍ بود...
ترسِ از دست دادنش تمام وجودمو فرا گرفته بود…
زدم پشت دست چپش!!!
و گفتم ایڹ گله…!!!
دستشو باز ڪرد…
گل بود ...
اشڪام جارۍ شد روۍ گونه هام…
حواسش نبود... ،وقتۍ با دست راستش اشڪامو پاڪ ڪرد…
فہمیدم تو دست راستش هم گل بود...
آنڪه تو را مےخواهد...
به هر بہانہ اے میماند ...
#حسین_پناهی
چه انتخاب سختۍ بود...
ترسِ از دست دادنش تمام وجودمو فرا گرفته بود…
زدم پشت دست چپش!!!
و گفتم ایڹ گله…!!!
دستشو باز ڪرد…
گل بود ...
اشڪام جارۍ شد روۍ گونه هام…
حواسش نبود... ،وقتۍ با دست راستش اشڪامو پاڪ ڪرد…
فہمیدم تو دست راستش هم گل بود...
آنڪه تو را مےخواهد...
به هر بہانہ اے میماند ...
#حسین_پناهی
- ۶۱۹
- ۰۳ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط