ماسرآغازیم و پایان آن خداست
ماسرآغازیم و پایان آن خداست
جمله در خوابیم و بیدار آن خداست
دل سپردیم و ندانستیم هیچ
لایق بی انتهای دل خداست
راز دل گفتیم با محبوب ها
باهمه گفتیم جز او که خداست
خوبی احوالمان را جای دیگر جسته ایم
هی تغییر کرد آن جاها،آخر جا خداست
جوش آن خوردیم تا دنیا بدست آریم و بس
جز به آن دنیا،که معشوقش خداست
هی به دنبال رفیق خوب و نادر بوده ایم
غافل از آنکه شفیق روز نادر آن خداست
غم بغل کردیم تا بد شد جواب خوبها
خوب شو گر خوب باشی تو،سلامش با خداست
من نمی بینم توهم غیر خدا را هیچ دان
گر حضوری یافتیم و یافتی از آن خداست
جمله در خوابیم و بیدار آن خداست
دل سپردیم و ندانستیم هیچ
لایق بی انتهای دل خداست
راز دل گفتیم با محبوب ها
باهمه گفتیم جز او که خداست
خوبی احوالمان را جای دیگر جسته ایم
هی تغییر کرد آن جاها،آخر جا خداست
جوش آن خوردیم تا دنیا بدست آریم و بس
جز به آن دنیا،که معشوقش خداست
هی به دنبال رفیق خوب و نادر بوده ایم
غافل از آنکه شفیق روز نادر آن خداست
غم بغل کردیم تا بد شد جواب خوبها
خوب شو گر خوب باشی تو،سلامش با خداست
من نمی بینم توهم غیر خدا را هیچ دان
گر حضوری یافتیم و یافتی از آن خداست
۷۷۵
۰۳ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.