بی کوماچی در دنیای موازی

بی کوماچی در دنیای موازی

آی:هی چویا بیدار شو چویاااااا

چویا:آخ چی شد(به یاد اومدن تمام اتفاقات)

روبی:چیه چرا قرمز شدی

چویا:هیچی

آی:خوب باید بگم اتاقمون عالی است

چویا:اینجا اتاق شماره چنده

آی:10

چویا:مال ما ۹ است

مموچو:مال ما منظور تو و دازای آره

چویا:آره

آی:خوب بیا غذا بخوریم

چویا:دازای کجاست

کانا:نگرانت شد برای همین رفت تا برات سروم بخره

چویا:آها ......صبر کن نگران من شد(سرخ)

آی:یس آخی چقدر ناز چرا بهش نمی گی چه حسی داری

چویا:چی می گی برای خودت(سرخ)

دازای: سلام ها چویا به هوش اومدی(سرخ)

آی:زود باش فرست خوبیه

چویا:دارای در مورد چی حرف می زنی تمهههه(سرخ

روبی:غذا آمادس بیاین

(در حال غذا خوردن)

دازای:خیلی خوش مزه است

آی:بیاین من مشروب گرفتم

چویا:پتروس

(چند دقیقه بعد)

چویا: دازای من دو.........

دازای:چویا چویاااااااااااااااااااااااااااااا

ادامه دارد ببخشید کم بود