پارت۱
پارت۱
سناریو موری:(دو یا سه پارتی)
سه سال بود که عضو مافیا بند بودی و موری سان کم کم عاشقت شده بود
تا الان که کاملا عاشقته و به بهانه های مختلف بهت سر میزنه خیلی بهت توجه میکنه و برای اینکه بهش نزدیک باشی و آسیب نبینی خیلی کم ماموریت بیرون سازمان بهت میده یا الیس رو بهت میسپاره یا قتل درون سازمانی و کارهای مالی رو بهت میده
و فقط الیس از این حس موری بهت خبر داشت
✨🐈⬛🤍✨🐈⬛🤍✨🐈⬛🤍✨🐈⬛🤍
امروز صبح موری سان به دفترش صدا کرد و ازت خواست که چند ساعت حواست به الیس باشه تا بره و برگرده
موری:ا/ت خوش آمدی...ازت یه درخواستی داشتم
ا/ت:بله رئیس
موری:میشه بری خونه من و چند ساعت از الیس مراقبت کنی...لطفاً
ا/ت:عااا خب بله حتماً
🥷🏻🪷👶🏻🥷🏻🪷👶🏻🥷🏻🪷👶🏻🥷🏻🪷👶🏻
به خانه موری رسیدی وارد خونه شدی.
الیس چان وسط حال درحال نقاشی بود و با صدای در به سمت تو برگشت
الیس:ا/ت خوش آمدی دلم برات تنگ شده بود
ا/ت:چه پر انرژی نمیدونستم آنقدر من رو دوست داری
الیس با صدای خیلی آروم زمزمه میکنه:فقط من نیستم که تویه این خونه دوست داره
ا/ت:چیزی گفتی؟
الیس چان به معنی نه سرش رو تکون میده
ا/ت:هعیییی تو و موری ساما عجیب هستید روز به روز مهربونه تر میشید
الیس:خودم رو نمیدونم ولی اوگای موری با همه اینجوری نیست...
ا/ت:منظورت چیه!؟
الیس:خب...اگه بفهمه بهت گفتم کلم رو میکنه ولی عاشقت شده😉
ا/ت:چییییییی...نه امکان نداره
الیس:میتوانم بهت ثابت کنم...نظرته؟
ا/ت: قبوله ، مطمئنم موری حسی به من نداره
الیس:باشه پس با نقشه من پیش میریم اگه حرف من درست بود باید برام کیک توت فرنگی و شکلاتی بپزی مامی
ا/ت:قبوله فقط دیگه به من نگو مامی فهمیدی الیس چان...
ادامه بدم!؟ به نظرتون نقشه الیس چیه!؟
سناریو موری:(دو یا سه پارتی)
سه سال بود که عضو مافیا بند بودی و موری سان کم کم عاشقت شده بود
تا الان که کاملا عاشقته و به بهانه های مختلف بهت سر میزنه خیلی بهت توجه میکنه و برای اینکه بهش نزدیک باشی و آسیب نبینی خیلی کم ماموریت بیرون سازمان بهت میده یا الیس رو بهت میسپاره یا قتل درون سازمانی و کارهای مالی رو بهت میده
و فقط الیس از این حس موری بهت خبر داشت
✨🐈⬛🤍✨🐈⬛🤍✨🐈⬛🤍✨🐈⬛🤍
امروز صبح موری سان به دفترش صدا کرد و ازت خواست که چند ساعت حواست به الیس باشه تا بره و برگرده
موری:ا/ت خوش آمدی...ازت یه درخواستی داشتم
ا/ت:بله رئیس
موری:میشه بری خونه من و چند ساعت از الیس مراقبت کنی...لطفاً
ا/ت:عااا خب بله حتماً
🥷🏻🪷👶🏻🥷🏻🪷👶🏻🥷🏻🪷👶🏻🥷🏻🪷👶🏻
به خانه موری رسیدی وارد خونه شدی.
الیس چان وسط حال درحال نقاشی بود و با صدای در به سمت تو برگشت
الیس:ا/ت خوش آمدی دلم برات تنگ شده بود
ا/ت:چه پر انرژی نمیدونستم آنقدر من رو دوست داری
الیس با صدای خیلی آروم زمزمه میکنه:فقط من نیستم که تویه این خونه دوست داره
ا/ت:چیزی گفتی؟
الیس چان به معنی نه سرش رو تکون میده
ا/ت:هعیییی تو و موری ساما عجیب هستید روز به روز مهربونه تر میشید
الیس:خودم رو نمیدونم ولی اوگای موری با همه اینجوری نیست...
ا/ت:منظورت چیه!؟
الیس:خب...اگه بفهمه بهت گفتم کلم رو میکنه ولی عاشقت شده😉
ا/ت:چییییییی...نه امکان نداره
الیس:میتوانم بهت ثابت کنم...نظرته؟
ا/ت: قبوله ، مطمئنم موری حسی به من نداره
الیس:باشه پس با نقشه من پیش میریم اگه حرف من درست بود باید برام کیک توت فرنگی و شکلاتی بپزی مامی
ا/ت:قبوله فقط دیگه به من نگو مامی فهمیدی الیس چان...
ادامه بدم!؟ به نظرتون نقشه الیس چیه!؟
۳.۵k
۲۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.