اسم رمان jk دختر ناشناس اوو صدای خیلی اهم اهمی ددی
اسم رمان: jk ✨ دختر ناشناس: اوو( صدای خیلی اهم اهمی) ددی میشه با شما اشنا بشم؟
( منم خیلی غیرتی شدن و)
ات: عسیسم ( دارم صدام رو کلفت میکنم) این اقا دوست پسر منه لطفا هری( یه فاک با لبخند نشون دادن و دست کوک رو محکم گرفتم و رفتیم که مشروب سفارش بدیم)
(ویوی کوک)
داخل ذهنش: پشمامممممممممم ات چطوری این کار رو کرددددددد حیثیتی ( لبخند شیطانی)
نکنه از من خوشش میاد؟
نه نه نه بابا🥲
ولی اخه من ازش خوشم میاد.....
ادامه....
ا(ت یه مشروب ده درصدی برای هر دوشون سفارش داد)
کوک: هوی
ات: بل
کوک: اون چ کاری بود
ات: کدوم کار؟
کوک: همون ی که زنه اومد جلومون
ات: خو بابا مگه نمیبینه من بغل تو ام کوره؟ مغز نداره؟ فک نمیکنه مثلا تو دوسپسرمی؟
کوک: (خنده)
کوک: او خییییییی داری فشار میخورییییی🤣
ات: بابا اسکل نمیشه با تو حرف زد ایش
کوک: ( ات رو بغل کرد)
ات: هوی این برا چیه؟
کوک: خیلی کیوت حرث میخوره اخه بچهه کوچولوووووو
( بعد از اینکه مش... روب رو خوردن ات خوابش برد کم کم
ویوی کوک:
عه این بچه که خوابه در اخه چجوری با مش... روب ده درصدی م.. س.. ت شد؟
🤣
نویسنده : خلاصه کوک ات رو براید استایل بغل کرد و رفتن خونشون..
ویوی کوک:
داخل راه بودیم *
خیلی هوا سرد بود بنظر میاد ات سردشه
( کوک کت ش رو در اورد و روی ات انداخت)
( ۱۰ مین بعد)
ویوی کوک:
تا رسیدیم خونه صدای دعوا میومد *
من در رو باز نکردم و همچنان ات رو براید استایل بغلش کرده بودم با خودم فک کردم که چرا نظرم خونه خودم؟
تو راه خونه ی خودم بودیم و رسیدیم خونه
ویوی کوک و ات داخل خونه:
کوک : تا در رو باز کردم.......
ادامه دارد.....
چطور بود خوشگلا؟
✨🎀🤭
( منم خیلی غیرتی شدن و)
ات: عسیسم ( دارم صدام رو کلفت میکنم) این اقا دوست پسر منه لطفا هری( یه فاک با لبخند نشون دادن و دست کوک رو محکم گرفتم و رفتیم که مشروب سفارش بدیم)
(ویوی کوک)
داخل ذهنش: پشمامممممممممم ات چطوری این کار رو کرددددددد حیثیتی ( لبخند شیطانی)
نکنه از من خوشش میاد؟
نه نه نه بابا🥲
ولی اخه من ازش خوشم میاد.....
ادامه....
ا(ت یه مشروب ده درصدی برای هر دوشون سفارش داد)
کوک: هوی
ات: بل
کوک: اون چ کاری بود
ات: کدوم کار؟
کوک: همون ی که زنه اومد جلومون
ات: خو بابا مگه نمیبینه من بغل تو ام کوره؟ مغز نداره؟ فک نمیکنه مثلا تو دوسپسرمی؟
کوک: (خنده)
کوک: او خییییییی داری فشار میخورییییی🤣
ات: بابا اسکل نمیشه با تو حرف زد ایش
کوک: ( ات رو بغل کرد)
ات: هوی این برا چیه؟
کوک: خیلی کیوت حرث میخوره اخه بچهه کوچولوووووو
( بعد از اینکه مش... روب رو خوردن ات خوابش برد کم کم
ویوی کوک:
عه این بچه که خوابه در اخه چجوری با مش... روب ده درصدی م.. س.. ت شد؟
🤣
نویسنده : خلاصه کوک ات رو براید استایل بغل کرد و رفتن خونشون..
ویوی کوک:
داخل راه بودیم *
خیلی هوا سرد بود بنظر میاد ات سردشه
( کوک کت ش رو در اورد و روی ات انداخت)
( ۱۰ مین بعد)
ویوی کوک:
تا رسیدیم خونه صدای دعوا میومد *
من در رو باز نکردم و همچنان ات رو براید استایل بغلش کرده بودم با خودم فک کردم که چرا نظرم خونه خودم؟
تو راه خونه ی خودم بودیم و رسیدیم خونه
ویوی کوک و ات داخل خونه:
کوک : تا در رو باز کردم.......
ادامه دارد.....
چطور بود خوشگلا؟
✨🎀🤭
- ۲۱.۶k
- ۱۷ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط