حرمتها که شکسته شد

حرمتها که شکسته شد

مسیح هم که باشی نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی

انچه در دستت بود امانتی پنهان بود حراج شد

انچه نباید بگویی گفته شد

فاجعه را یک عذر خواهی درست نمیکند

حرف، حرف ویران کردن دل است

نه دیواری خراب کنی از نو بسازی

"دلی که ویران کردی قصری بود که خود ساکن ان بودی"

راستی حالا که خود را بی خانه کردی

با آوار گیت چه میکنی

شاید به خرابه های جا مانده از دیگران پناه میبری
دیدگاه ها (۱)

همه گفتن بی وفایی ولی اعتنا نکردم...همه گفتن... بی وفـــــــ...

من و تنها نذار با مردمے کہگناهکارن و قاضے میشنمیون مردمے کہ ...

شهید دکتر مصطفی چمران

دکتر حسین الهی قمشه ای کسی را دوست بدار که "دوستت دارد", حتی...

حرمتها که شکسته شددیگر نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی آنچه در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط