مدامم مست میدارد نگاه و چشم و گیسویت

مدامم مست می‌دارد نگاه و چشم و گیسویت
بخوابد جان و دل هر دم که می‌بیند مه رویت

اگر بر کوه برگیری ز لطفم ناله‌ای نبود
به زاری می‌کنم خود را نثار قامت و مویت

به وصف لعل شیرین تو روزی طوطی ناطق
چو طوطی در سخن آید سرآید شعر از رویت
دیدگاه ها (۰)

به آرامشی سبز وجودم آغشته سد

باران عشق بارید به دل

حال ما بی آن گل زیبا مپرس ناله بلبل ز داغ لاله حمرا مپرسچشم ...

آن جای که عشق آمد جان را چه محل باشد هر عقل کجا پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط