عقل مقدس است اما ممنوع
عقل مقدس است اما ممنوع!!!
من بارها این سخن گالیله را تکرار کرده ام در آن محاکمه ای که برایش پیش آمد، در آن محاکمه ای که تقریبا سیصد و اندی سال پیش رخ داد، جمله ای بسیار بسیار عالی دارد که من بارها گفته ام و بر آن مصّرم و آن سخن این است که: روحانیون مسیحی از بدو تولد ما تا آخر عمرمان دائما به گوش ما می خوانند که بزرگ ترین نعمتی که خدا به انسان عطا کرده «عقل» است، ولی بعد تا می خواهیم هر مطلبی را با رجوع به عقل فهم کنیم، جلوی ما می ایستند!!
مثال خوبی می زد، می گفت: ببینید یک ساعت مچی من به شما هدیه می کنم که این در نظر شما و دیگران امر مطلوبی به حساب می آید، اما اگر بگویم " هر وقت خواستی وقت را بفهمی، مبادا به این ساعت نگاه کنی، برو از دیگری بپرس! "
نتیجه این کار این است که من در ظاهر به شما یک هدیه داده ام، اما در حقیقت شیء داده ام که در واقع بر مچ شما سنگینی می کند. زیرا ساعت وقتی هدیه است که بشود از آن استفاده کرد، وگرنه ساعتی را که به مچ آویزان کنیم و به آن مراجعه نکنیم، چه ارزشی دارد؟!
گالیله می گفت: شما روحانیت مسیحی با ما این جوری برخورد کردید، از اول تا آخر می گویید بزرگ ترین هدیه خدا به شما عقل است، بعد تا در مورد آخرت، دنیا، ماقبل دنیا، آینده، حال، گذشته، انسان، جهان و راجع به هر چیزی می خواهیم به عقلمان رجوع کنیم، می گویید نه آقا... کتاب مقدس، همه چیز در کتاب مقدس هست. شما اصلا از عقلتان استفاده نکنید. یعنی شما فقط سنگینی عقل را تحمل کنید!
کم نبودند انسان هایی که به خاطر این که سنگینی عقلشان را احساس کردند، سرشان بر بالای چوبه دار رفته، یعنی عقلی خدا به آن ها داده بوده، می خواستند از این عقلشان استفاده کنند، کسانی به آن ها گفته اند نخیر، شما باید تنها سنگینی آن را احساس کنید؛ "هر چیزی که بخواهید در کتاب مقدس گفته شده است" !!!!!
من بارها این سخن گالیله را تکرار کرده ام در آن محاکمه ای که برایش پیش آمد، در آن محاکمه ای که تقریبا سیصد و اندی سال پیش رخ داد، جمله ای بسیار بسیار عالی دارد که من بارها گفته ام و بر آن مصّرم و آن سخن این است که: روحانیون مسیحی از بدو تولد ما تا آخر عمرمان دائما به گوش ما می خوانند که بزرگ ترین نعمتی که خدا به انسان عطا کرده «عقل» است، ولی بعد تا می خواهیم هر مطلبی را با رجوع به عقل فهم کنیم، جلوی ما می ایستند!!
مثال خوبی می زد، می گفت: ببینید یک ساعت مچی من به شما هدیه می کنم که این در نظر شما و دیگران امر مطلوبی به حساب می آید، اما اگر بگویم " هر وقت خواستی وقت را بفهمی، مبادا به این ساعت نگاه کنی، برو از دیگری بپرس! "
نتیجه این کار این است که من در ظاهر به شما یک هدیه داده ام، اما در حقیقت شیء داده ام که در واقع بر مچ شما سنگینی می کند. زیرا ساعت وقتی هدیه است که بشود از آن استفاده کرد، وگرنه ساعتی را که به مچ آویزان کنیم و به آن مراجعه نکنیم، چه ارزشی دارد؟!
گالیله می گفت: شما روحانیت مسیحی با ما این جوری برخورد کردید، از اول تا آخر می گویید بزرگ ترین هدیه خدا به شما عقل است، بعد تا در مورد آخرت، دنیا، ماقبل دنیا، آینده، حال، گذشته، انسان، جهان و راجع به هر چیزی می خواهیم به عقلمان رجوع کنیم، می گویید نه آقا... کتاب مقدس، همه چیز در کتاب مقدس هست. شما اصلا از عقلتان استفاده نکنید. یعنی شما فقط سنگینی عقل را تحمل کنید!
کم نبودند انسان هایی که به خاطر این که سنگینی عقلشان را احساس کردند، سرشان بر بالای چوبه دار رفته، یعنی عقلی خدا به آن ها داده بوده، می خواستند از این عقلشان استفاده کنند، کسانی به آن ها گفته اند نخیر، شما باید تنها سنگینی آن را احساس کنید؛ "هر چیزی که بخواهید در کتاب مقدس گفته شده است" !!!!!
- ۲.۵k
- ۰۷ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط