part 3
ویو ته*
بعد از اینکه اسممونو صدا زدن رفتیم روی صحنه اما به محض رفتنمون و شروع کردنمون یه چندتا ادم اومدن پایین و بعدش پشت سرشون یه دختره پایین اومد خیلی شبیه مین سوه دوران دبیرستانم بود اما گفتم که اشتباه میکنم وقتی مارو به پشتش هل داد نیم رخش خیلی شبیه اون الماسی بود که دوسش داشتم ولی زود رفت و پرده رو زد بعد چند مینی از پشت پرده اومد و شروع کرد به حرف زدن همینجوری نگاش میکردم که فهمیدم بله همون مین سوییه که عاشقش بودم و با بی رحمانه ترین چیز ترکم کردن بدون اینکه بزاره حسمو بهش بگم اشک توش چشمامم جمع شده بود
مین سو*
دستامو توی جیبم کردم و روی صحنه ایستادم به دوربینا خیره شدم به سمته مجریه برنامه رفتم و میکرفونو گرفتم و یه معذرت خواهی کوچیکی کردم جلوی لبم گذاشتمش
مین سو : میدونم خیلی شوکه شدین من یه ادم از طرفه پلیسام و همه چیو تموم کردیم راستشو بخواین قسط اون ادما به قتل رسوندن تک تک آیدلا بودش ولی خب ما نزاشتیم کاری بکنن نمیخواد تشکر کنین فقط تنها کاری که میتونین بکنین اینکه ویدیو از ما پخش نشه و بین خودمون این اتفاق مثل یه راز بمونه
با بی حس ترین حالت تعظیمی کردم با نگاهم دنبال اون گروه گشتم اروم میکرفونو جلوی لبم گذاشتم
مین سو: اونایی که اجرا داشتن کیا بودن
که با یه صدایی بمی که گفت ماییم برگشتم بهشون نگاهی کردم با دقت بهشون نگاه کردم بکیشون اشک توی چشاش بود خیلی اشنا میومد بیخیالش شدم و دوباره تعطیم کردم و اروم گفتم
مین سو: به اجراتون ادامه بدین
و تنابو کشیدم و بالا کشیده شدم به چهره یه ادم خیره شدم خیلی شبیه تهیونگ بود خیلی زیاد که با صدای داداشم تنابو ول کردم و باهام از اونجای شلوغ رفتیم
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.