میخواستم از عشق بنویسم

میخواستم از عشق بنویسم
از حس خوب عاشق شدن
از طعم شیرین دلدادگی
از تپیدن های عاشقانه قلب
از تبسم شیرین مانده بر چهره ی عشاق
ولی نگذاشتند !
گفتند ننویس جرم است
مجازات دارد دروغگویی !
محکوم میشوی بیچاره ...
اینجا همه عشاق تحت تعقیب اند
اینجا اگر عاشق شوی مجنون صدایت میکنند
اگر دلت را تقدیم کنی با سو ظن نگاهت میکنند
اگر قلبی به قرمزیه عشق بکشی تیری از میانش میگذرانند
و آنقدر گفتند و شنیدم که حالا به خوبی فهمیده ام
اینجا نباید عاشق شد ... نباید دل سپرد ...
نباید از لیلی و مجنون چیزی نوشت و نباید به دروغ لب گشود !
اینجا باید صادق بود ...
و صداقت یعنی عشق هم مثل شیرین ِ فرهاد فقط یک افسانه است .....
دیدگاه ها (۱)

می گویند : شاد بنویس ...نوشته هایت درد دارند! و من یاد ِ مرد...

قبـפּﻝ בارے سخـت تریـטּ ڪار בنیـا بے محلے کرבטּ بـﮧ ڪسیـﮧ ڪـ...

ﺣــــﻮﺍﺳﺖ ﺑـﮧ ﺩﻟﺘــ ﺑﺎﺷﺪ . . .ﺁﻥ ﺭﺍ ﻫـ ــﺮﺟﺎﯾـﮯ ﻧﮕــﺬﺍﺭ! ﺍﯾـ...

یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط