حسین جان

حسین جان ؛
تمام کوچه ها سیاه پوشِ تواند !
دل ها را نمی دانم ...
فکر ها را نمی دانم ... !
تو برای "شُهرت" نرفته بودی ...
تو رفتی تا انسانیت را بیدار کنی ...
تو یار می خواستی‌ ، نه عزادار ... !
کاش لا اقل عزاداری هایمان بیش از این ها از سرِ دل می بود ...
شاید اگر بود ؛
هیچ کودکی شب های خود را توی کارتن سپری نمی کرد ...
یا کودکی ، روی بالینِ سنگ ها نمی خوابید ...
یا انسانی از گرسنگی و فقر نمی مُرد ... !
عزاداری هایمان اگر واقعی بود ؛
ریشه ی فقر را می خشکاندیم ...
ریشه ی "ظلم" را می سوزاندیم ... ! ! ! ! !
و گرنه لعن کردنِ آدم هایی که چند صد سال پیش مرده اند ؛
راحت ترین کارِ دنیاست ... !


╲\╭®
╭🌹 ╯
® ╯\╲
دیدگاه ها (۱)

وقتی بخاطر محرومیت و شغل دولتی از آرزوهات میگذری رتبه دو کنک...

می‌خواهم این را بگویم که آدم‌هاهمه‌ی آدم‌هادر زندگی تغییر خو...

یک هیئت عزاداری در یوسف آباد تمام هزینه‌های مربوط به برگزاری...

معرفی می‌کنم کمال 😂 تو کنکور شرکتم نکرده ولی قبول شده 😂

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط