استاد سخت گیر من پارت ۵
☆ویو ا.ت☆
وایییی آخه واسه چی این الان باید بیاد دنبال من ای خداااااا نجاتم بدهههه هوفف
بعد از کلی غر زدن رفتم لباسامو عوض کردم آرایشم پاک کردم و یه نودل درست کردمو خوردم که یهو یکی زنگ خونه رو زد رفتم باز کردم دیدم جونگ کوک بود
جونگ کوک: سلام
ا.ت: چیزی شده؟؟
جونگ کوک: خواستم شمارتو بگیرم
ا.ت: اها باشه ۰۹۱۹۱۸۱۲۸۱۲
جونگ کوک: مرسی
ا.ت: خواهش میکنم
جونگ کوک: بای
ا.ت: خداحافظ
واییییییییییی آخه شماره ی منو برا چی میخواستت ولی خداییش جذابهه عهه چی میگی برا خودت اون استادته
رفتم یه فیلم ترسناک گذاشتم دیدم یهو یه صحنه ی وحشتناک اومد تو تصویر داشتم سکته میکردم رفتم زسر پتو تا تونستم جیغ زدم
☆ویو جونگ کوک☆
رفتم شماره ی ا.ت رو گرفتم که فردا بهش خبر بدم برا مدرسه بیاد پایین که منتظر نمونم ولی جدا از شوخی خیلی دختر مهربون و خوشگلی فکر کنم که دارم عاشقش میشم نهه واییییییییییی خدا چی دارم میگم من ناسلامتی استادشم نباید جوری نشون بدم که متوجه بشه ازش خوشم میاد چون پرو میشه ولی هر دفعه که میبینمش قند تو دلم آب میشه نمیدونم باید چیکاررر کنم هوففف
رفتم عمارتم که بم اومد پیشم کلی پارس میکرد منم تا تونستم چلوندمش رفتم لباسامو عوض کردم و یه فیلم گذاشتم دیدم که آجوما صدام زد برا نهار
اجوما: پسرم بیا نهار آمادست
جونگ کوک: چشم آجوما الان میاممم
آجوما مثل مامانم میمونه وقتی بابام مامانم رو کشت آجوما بود که ازم نگهداری میکرد اون بود که همیشه هوامو داشت خیلی دوسش دارم
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.