خیال امشبم را هم بافتم و آویزان کردم لب ایوان
خیال امشبم را هم بافتم و آویزان کردم لب ایوان
شاید خدا تاروپودش را زیر نور ماه خوب تماشا کند
بلکه دلش بسوزد به بنده ی دلنازک عاشقش
بلکه معجزه ای کند و عطر تو در اتاق بپیچد
همان عطری که خودم با هزار وسواس برایت انتخاب کردم،صدای قدم هایت را بشنوم که نزدیک و نزدیک تر میشوی و بر چشمان بسته ام ک خود را به خواب زده اند بوسه میزنی و آن دست های مردانه ات را که در امواج موهایم فرو میبری و آن دوچشم روشنت را که...آه تا یادم نرفته این یکی را هم آویزان کنم....
#آفاق_رویتوند
#deep_feeling
شاید خدا تاروپودش را زیر نور ماه خوب تماشا کند
بلکه دلش بسوزد به بنده ی دلنازک عاشقش
بلکه معجزه ای کند و عطر تو در اتاق بپیچد
همان عطری که خودم با هزار وسواس برایت انتخاب کردم،صدای قدم هایت را بشنوم که نزدیک و نزدیک تر میشوی و بر چشمان بسته ام ک خود را به خواب زده اند بوسه میزنی و آن دست های مردانه ات را که در امواج موهایم فرو میبری و آن دوچشم روشنت را که...آه تا یادم نرفته این یکی را هم آویزان کنم....
#آفاق_رویتوند
#deep_feeling
۱.۱k
۲۹ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.