اي عشق،
اي عشق،
اي معشوق آشناي همه عاشقانهها
هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت:
گل با شکوفه
شبنم به شرم و
صبح به لبخند و
دريا به موج و
موج به ريگ کرانه ها
يک لحظه از نگاه تو کافي ست تا دلم
سودا کند دمي به همه جاودانهها ...
🍃🌸
قيصر امینپور
اي معشوق آشناي همه عاشقانهها
هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت:
گل با شکوفه
شبنم به شرم و
صبح به لبخند و
دريا به موج و
موج به ريگ کرانه ها
يک لحظه از نگاه تو کافي ست تا دلم
سودا کند دمي به همه جاودانهها ...
🍃🌸
قيصر امینپور
۶۷۷
۰۳ مرداد ۱۴۰۰