باز باران با ترانه
باز باران با ترانه
با گوهر های فراوان
میخورد بر بام خانه
یادم آرد روز باران
گردش یک روز شیرین
خوب و دیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودم
شاد و خرم
نرم و نازک
چست و چابک
با دو پای کودکانه
میدویدم همچو آهو
میپریدم از سر جو
دور میگشتم ز خانه
میشنیدم از پرنده
داستان های نهانی
تا همین جا بلدم(خو الان هدفت از این پست چی بود نره الاغ؟!)
با گوهر های فراوان
میخورد بر بام خانه
یادم آرد روز باران
گردش یک روز شیرین
خوب و دیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودم
شاد و خرم
نرم و نازک
چست و چابک
با دو پای کودکانه
میدویدم همچو آهو
میپریدم از سر جو
دور میگشتم ز خانه
میشنیدم از پرنده
داستان های نهانی
تا همین جا بلدم(خو الان هدفت از این پست چی بود نره الاغ؟!)
۵۴۰
۱۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.