part : 10

ویو تهیونگ :
که دوباره برادر میرای رو دیدم که داره با یسری دختر لاس می زنه ..‌ از اعصبانیتم رفتم یقشو گرفتم و بلند داد زدم

+ ممممییییررررااااااای مممننننن ددداااارررههه اااوووونننججججااااا جججووونن ممممیییدددههه بببعد تویه عوضضضضی ددداااارررری لللاااس ممیزنی ؟ ( داد که چه عرز کنم عربده )

÷ آره .‌. مگه چشه که انقدر اعبانیی ؟

+ اون بیماری قلبی داره احمق ... حالش اصلاً خوب نیست ... بیگاری قلبی اون پلاسمه ( یه بار گفتم دوبا ره هم می گم این اسم بیملری ساخت ادمین خلاقتونه نزنید گوگل بالا نمیاره 👍😐 )
می دونی ۷۵ درصد مرگ میرای هست اگه عمل کنه ؟ می دونی اصلاً دلش نمی خواد عمل کنه و می خواد بمیره ؟

÷ خب می گی چی کار کنم‌ ؟ اونم داره می میره درست عین دوست دختر سابقم .. خب همه یه روزی می میرن

+ از همون اولشم ازت خوشم نمی اومد

دیگه عصبانیتم و ناراحتیم اوج گرفته بود پس رفتم پیش کوک تا دلداریم بده ( #تهکوک )

ویو میرای
من دیگه اصلاً دلم نمی خواد زندگی کنم
داداشم منو نمی خواد...
دوستی ندارم...
تهیونگمم ناراحت می کنم ...
پس چی بهتر از اینکه عمل نکنم و بمیرم
بعد ۲۰ می دیدم کوک حراصان اومد و گفت.........‌‌‌‌‌......

~ منتظر پارت بعد باش تموم شد ~
دیدگاه ها (۱۶)

Fake Love 💔

اهم اهم

#خسته_ام

می خوام بدونم ... می خوام بدونم چرا دنیا انقدر بی عدالت شده ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط