چند پارتی ایزانا
چند پارتی ایزانا
نکته اول
شما بهترین دوست اما هستین
ویو ا.ت
امروز اما ازم خواست باهاش برم به پارک
گوشی ا.ت زنگ میخوره *
ا.ت : الو
اما : ا.تتتتت چانننننننن زود باش بیا من رسیدم
ا.ت : باشه باشه اومدم
پرش زمانی داخل پارکککککککککک
ا.ت : بلاخره رسیدم اما چان کجاست
اما : ا.تتتتتت پیدات کردم
ا.ت : اما چان حالت خوبه
اما : اره تو خوبی
ا.ت : اره
اما : واقعا حوصله ام سر رفته
ا.ت : چییییییییییییی تو مگه نگفتی بیا پارک کار مهم دارمممممم
اما : نه اینو گفتم که حتما بیاین تو خونه حوصله ام سر رفته بود 😁
ا.ت:🥹💢💢
اما : اینجوری نگام نکن
ا.ت : باش
اما : میای جرعت و حقیقت
ا.ت : مگه بچه ای
اما : خب از وقتی بچه بودیم خیلی وقته گذشته از اون موقع بازی نکردیم
ا.ت : باش
شما میرید و یه بطری چیزی پیدا میکنید می چرخونید ا.ت میاد
اما : خب خب ج با ح
ا.ت : معلومه جججججرعتتتتتتتتتتتت
اما : خیلی هم عالی برو و به اون پسر که رو اون میله ها نشسته 🖕 اینو نشون بده
ا.ت : چییییییییییییی
اما : همین که شنیدی
ا.ت : هق باش
(اما همراه ایزانا اومده بود به پارک چون ایزانا هم با تنجیکو کار داشت اما هم آورد و اون پسر ایزانا ست اما میخواد کرم بریزه بدون شک )
ا.ت میره و پاشو میکوبه زمین که توجه ایزانا رو جلب کنه *
* ایزانا سرشو برمیگردونه *
ا.ت : 🖕
ایزانا میاد اون ور میله ها و به سمت ا.ت میدویه
ا.ت : ای واییییی گوه خوردم الفرار غلت کردم به خدا همش تقصیر این اماستتتتتتتت
ایزانا همین جوری دنبال ا.ت میدویه
* اما جر خورد این وست *
که پایه ا.ت لیز میخوره و میوفته و ایزانا میرسه بهش و...
در حال حاضر حال خوبی ندارم پس اذیتم نکنید 🥹💔
خداحافظی
نکته اول
شما بهترین دوست اما هستین
ویو ا.ت
امروز اما ازم خواست باهاش برم به پارک
گوشی ا.ت زنگ میخوره *
ا.ت : الو
اما : ا.تتتتت چانننننننن زود باش بیا من رسیدم
ا.ت : باشه باشه اومدم
پرش زمانی داخل پارکککککککککک
ا.ت : بلاخره رسیدم اما چان کجاست
اما : ا.تتتتتت پیدات کردم
ا.ت : اما چان حالت خوبه
اما : اره تو خوبی
ا.ت : اره
اما : واقعا حوصله ام سر رفته
ا.ت : چییییییییییییی تو مگه نگفتی بیا پارک کار مهم دارمممممم
اما : نه اینو گفتم که حتما بیاین تو خونه حوصله ام سر رفته بود 😁
ا.ت:🥹💢💢
اما : اینجوری نگام نکن
ا.ت : باش
اما : میای جرعت و حقیقت
ا.ت : مگه بچه ای
اما : خب از وقتی بچه بودیم خیلی وقته گذشته از اون موقع بازی نکردیم
ا.ت : باش
شما میرید و یه بطری چیزی پیدا میکنید می چرخونید ا.ت میاد
اما : خب خب ج با ح
ا.ت : معلومه جججججرعتتتتتتتتتتتت
اما : خیلی هم عالی برو و به اون پسر که رو اون میله ها نشسته 🖕 اینو نشون بده
ا.ت : چییییییییییییی
اما : همین که شنیدی
ا.ت : هق باش
(اما همراه ایزانا اومده بود به پارک چون ایزانا هم با تنجیکو کار داشت اما هم آورد و اون پسر ایزانا ست اما میخواد کرم بریزه بدون شک )
ا.ت میره و پاشو میکوبه زمین که توجه ایزانا رو جلب کنه *
* ایزانا سرشو برمیگردونه *
ا.ت : 🖕
ایزانا میاد اون ور میله ها و به سمت ا.ت میدویه
ا.ت : ای واییییی گوه خوردم الفرار غلت کردم به خدا همش تقصیر این اماستتتتتتتت
ایزانا همین جوری دنبال ا.ت میدویه
* اما جر خورد این وست *
که پایه ا.ت لیز میخوره و میوفته و ایزانا میرسه بهش و...
در حال حاضر حال خوبی ندارم پس اذیتم نکنید 🥹💔
خداحافظی
۱۰.۲k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.