سخت زانوی من از بار غمت سست شده است

سخت زانوی من از بار غمت سست شده است
می شوم بی تو قدم پشت قدم رسواتر ...

#حسین_دهلوی
دیدگاه ها (۱۰)

کجا رواست که از دستِ دوست هم بِکشد ؟دلی که این همه از دستِ ر...

سیری مباد سوخته‌ی تشنه کام راتا جرعه نوشِ چشمه‌ی شیرین گوار ...

بال ها فقط وسیله اند شوق پرواز باید داشت

هر صبحبرای " تو " بیدار می شومهر صبحبیدار می شومتا یک روز بی...

پاییزی بی حوصله ام؛که دیگر انگیزه‌ی زرداندن بوته ی کوچکی را ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط