عید جدیدی آمد و آغاز سالی ست

عید جدیدی آمد و آغاز سالی‌ ست
آقای من! امسال هم جای تو خالی ‌ست
وقتی که لب می‌خندد و دل غرق آه است
یعنی که بی تو عیدهای ما خیالی ‌ست
ما غائبیم از محضرت که روسیاهیم
آثار با خورشید پیوستن زلالی ‌ست
چشمان تو از غصه های ما پر از اشک
اوقات ما از یاد تو اما چه خالی‌ ست!
ماه رُخت را در شب گیسو مپوشان
در شام هجران بی‌گمان صبح وصالی‌ ست
دل های بیدار و ... جهانی چشم در راه
در انتظارت جمعه های ما سؤالی ‌ست
این روزها در کوچه های فاطمیه
سهم تو و چشمان تو آشفته حالی ‌ست
چشم انتظارت مانده چشمان کبودی
برگرد، با تو شوکت مولی الموالی‌ ست
دیدگاه ها (۴)

تقدیم به شمایا مقلب ، قلب من در دست توستیا محول ، حال من سرم...

درد دلاین بار اومدم سلام بدم ولی از ته دل / عرض شرمندگی و بخ...

عید امسال پر از بوی گل یاس شده است و پر از خاطره ی گندم و دس...

من این پست رو تو صفحه یکی از دوستان دیدم خیلی به درد امشب می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط