فروشنده عشق

فروشنده عشق
part③⓪
ویو جیهوپ:

رو صندلی بیمارستان نشسته بودم دختره ام تو بغلم خواب بود
به هیچ وجه اروم نمیشد، بزور بغلش کردم تو بغلم گریه کرد تا اروم شد
زل زده بودم بهش که گوشیم زنگ خورد از جیبم درش اوردم که دیدم تهیونگه

مکالمه بین تهیونگ و جیهوپ:

جیهوپ: سلام
تهیونگ: جیهوپ جونگ کوک زنگ زد گفت زود بریم تِریا منتظرمونه مبخواد یه چیز مهمو بگه زود اون دختره رو بردار بیاید تِریا
جیهوپ: باشه باشه
پاین مکالمه

ا/ت: کی بود؟ چرا هول شدی؟
جیهوپ: عه بیدار شدی؟ الان خوبی؟ حالت بهتره؟
ا/ت: اره، بگو کی بود
جیهوپ: تهیونگ بود، میگه جیهوپ کارمون داره باید سریع بریم تریا
ا/ت: پس واسه چی نشستی؟ پاشو بریم دیگه


شرایط پارت بعد👇🏻
لایک: 41
کامنت: 31
دیدگاه ها (۳۱)

میوووووو🐱💛کیوتیییی🥺🥺🥺

یکی: قلب یه دختر فقط میتونه یه پسرو تحمل کنههمون لحظه قلب من...

شوگا این جوریه که خو به تخمم😂😂فقط تهیونگگگ😂جونگ کوک ذوق داره...

کپشن ندارمخودتون ببینید و بیاید باهم برای این ترند غش کنیم

love Between the Tides³⁸یک هفته بعد تهیونگرفتم کلاس تهیونگ:س...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط