امشب ای ماه کجایی که دلم غمگینست
امشب ای ماه کجایی که دلم غمگینست
دیده بگشا که مرا آمدنت تسکینست
تو که هم صحبت تنهایی، شبهای منی
پس کجا ماندهای امشب که سحر نزدیکست
آمدی دیر چرا ای که رخت تسکینم
نکند قلب توام زخمی و دل چرکینست
با که گویم سخن از درد که بیدرد بود
آخر ای رحم خدایا، چه دلم سنگینست
چه شد ای غافلهی عمر کجا وا ماندی
خستهام وقت سفر کردن این معشوقست
دیده بگشا که مرا آمدنت تسکینست
تو که هم صحبت تنهایی، شبهای منی
پس کجا ماندهای امشب که سحر نزدیکست
آمدی دیر چرا ای که رخت تسکینم
نکند قلب توام زخمی و دل چرکینست
با که گویم سخن از درد که بیدرد بود
آخر ای رحم خدایا، چه دلم سنگینست
چه شد ای غافلهی عمر کجا وا ماندی
خستهام وقت سفر کردن این معشوقست
- ۹۷۰
- ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط