بودنت را می ستایم باور محبوب من!
بودنت را می ستایم باور محبوب من!
عامل طغیان گر کابوس نامطلوب من!
نازنین می دارَمَت رویای دلشوره زدا!
بودنت را می ستایم می دهم دست خدا!
بی بهانه از برایت تا به فردا می روم
در زمستان بهر آغوش بهارت می دوم
با نبودت بودن من چون نبودن می شود
با نبودت این نبودن اصل بودن می شود!
می ستایم باطنت را معبــــد آمــــال من
آشنای سردی دستان بد احوال مــــــن
چای گرمی از نفس با عطر تو دم می کنم!
از غم بی انتهای خود تورا کم می کنم!!
بودنت را می ستایم واژه ی مفهوم من!
آرزوی مبهم فردای نامعــــــلــــوم من
عامل طغیان گر کابوس نامطلوب من!
نازنین می دارَمَت رویای دلشوره زدا!
بودنت را می ستایم می دهم دست خدا!
بی بهانه از برایت تا به فردا می روم
در زمستان بهر آغوش بهارت می دوم
با نبودت بودن من چون نبودن می شود
با نبودت این نبودن اصل بودن می شود!
می ستایم باطنت را معبــــد آمــــال من
آشنای سردی دستان بد احوال مــــــن
چای گرمی از نفس با عطر تو دم می کنم!
از غم بی انتهای خود تورا کم می کنم!!
بودنت را می ستایم واژه ی مفهوم من!
آرزوی مبهم فردای نامعــــــلــــوم من
۹۲۳
۱۶ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.