ادامه+قسمت+چهل+و+چهارم+
ادامه+قسمت+چهل+و+چهارم+
+کوفت+و+مامان
+دختر+من+فکر+کردم+سکته+کردی+چرا+بیدار+نمیشیی+دیرمون+شدد.
گیج+وبی+حوصله+گفتم+کجا+چیی+؟+
+امشببب+دیگههه+باید+بریم+خونه+آقا+مصطفییی!!
_خب+من+نمیام+درس+دارم+
+امکان+نداره+.هیچ+جا+نیومدی+اینجام+نمیخوای+بیای؟+فقط+یه+ربع+بهت+وقت+میدم+حاضر+شی+.آماده+نبودی+همینطوری+میبرمت
دلم+میخواست+جیغ+بزنم+.ای+خدا+چجوری+نگاهای+مضخرفشون+و+تحمل+میکردم+
به+هزار+زحمت++بلند+شدم+
نمیخواستم+تو+انتخاب+لباسم+هیچ+وسواسی+ب+خرج+بدم+
یکی+از+ساده+ترین+لباسامو+برداشتم+که+همون+زمان+مامانم+دوباره+در+و+باز+کرد+و+گفت+:+
+راستی+اون+پیراهن+بلندت+و+بپوش+
بدون+اینکه+ازم+جوابی+بخواد+درو+بست+
اعصابم+خورد+شده+بود.
یادمه+یه+زمان+تمام+شوقم+این+بود+ک+بفهمم+میخوایم+بریم+خونشون+یا+اونا+میخوان+بیان+اینجا!
چقدر+تغییر+کردم+با+گذر+زمان.
سعی+کردم+نقاب++مسخرمو+بزنم+و+چند+ساعتی+و+تحمل+کنم
لباسام+و+پوشیدم+.یه+خورده+کرم+پودرم+به+صورتم+زدم++
رفتم+بیرون.
تو+هال+نبودن+حدس+زدم+شاید+آشپزخونه+باشن+راهمو+عوض+کردم+و+رفتم+سمت+آشپزخونه+.
مامان+و+بابا+متوجه+حضور+من+نشده+بودن+
پدر+جدیم+کنار+مادرم+کلا+شخصیتش+تغییر+میکرد+
هر+وقت+باهم+بودن+صدا+خنده+های+بلندشون++تو+خونه+میپیچید+
+شخصیتای+متفاوتی+داشتن+ولی+خیلی+خوب+باهم+کنار+میومدن+
اینکه+چطور+کنارهم+انقدر+خوب+بودن+برام+جالب+بود
برای+اینکه+متوجه+حضورم+شن+
رفتم+و+از+کابینت+یه+شکلات+ورداشتم+
مامانم+گفت:
+عه+آماده+شدی+خب+بریم+پس+.
بدون+اینکه+جوابی++بدم+کفشام+و+پوشیدم+و+از+خونه+بیرون+رفتم.
تا+وقتی+برسیم+یه+آهنگ+پلی+کردم+و
وقتی+مامانم+گفت+فاطمه+بیا+پایین+قطعش+کردم+و+پیاده+شدم+.
حیاط+شیک+و+سنگ+کاری+شدشون+و+گذروندیم+و+رفتیم+داخل+خونه+
مثه+همیشه+همچی+مرتب+بود+وخونشون+به+بهترین+حالت+دیزاین+شده+بود+
عمو+رضا+اومد+و+با+بابا+روبوسی+کرد+و+عید+و+تبریک+گفت
بعدشم+خانومش+اومد+و+مامان+و+بغل+کرد+
تا+چشماش+ب+من+خورد+ذوق+زده++بغلم+کرد+و+محکم+صورتم+و+بوسید+
سعی+کردم+یه+امشب+و+همچی+و+فراموش+کنم+و+کاری+نکنم+که+به+خودمم+بد+بگذره
منم+بوسش+کردم+و+مثه+قبل++صمیمی+عید+و+بهشون+تبریک+گفتم+
مصطفی+پیداش+شد+
مثل+همیشه+خوشتیپ+بود+و+اتو+کشیده.+
با+عمو+رضا+هم+احوال+پرسی+کردیم+
اونا+رفتن+داخل
+مصطفی+اومد+نزدیک+تر+گفت+:
+چ+عجب+بعد+اینهمه+مدت+ما+چشممون+به+جمال+یار+روشن+شد+
جواب+پیام++و+زنگ+و+نمیدین+؟+
رو+برمیگردونین+
اتفاقی+افتاده+احیانا؟
_اولا+اینکه+سلام
+ثانیا+عیدتون+مبارک+سال+خوبی+داشه+باشین+
+حالام+ممنون+میشم+اجازه+بدین+برم+داخل+دارن+نگامون+میکنن
+خو+نگاه+کنن+مگه+حرف+زدن+ما+چیز+بدیه+؟+
شونه+ام+و+بالا+انداختم+و....
@NAHELEH_ORG
+کوفت+و+مامان
+دختر+من+فکر+کردم+سکته+کردی+چرا+بیدار+نمیشیی+دیرمون+شدد.
گیج+وبی+حوصله+گفتم+کجا+چیی+؟+
+امشببب+دیگههه+باید+بریم+خونه+آقا+مصطفییی!!
_خب+من+نمیام+درس+دارم+
+امکان+نداره+.هیچ+جا+نیومدی+اینجام+نمیخوای+بیای؟+فقط+یه+ربع+بهت+وقت+میدم+حاضر+شی+.آماده+نبودی+همینطوری+میبرمت
دلم+میخواست+جیغ+بزنم+.ای+خدا+چجوری+نگاهای+مضخرفشون+و+تحمل+میکردم+
به+هزار+زحمت++بلند+شدم+
نمیخواستم+تو+انتخاب+لباسم+هیچ+وسواسی+ب+خرج+بدم+
یکی+از+ساده+ترین+لباسامو+برداشتم+که+همون+زمان+مامانم+دوباره+در+و+باز+کرد+و+گفت+:+
+راستی+اون+پیراهن+بلندت+و+بپوش+
بدون+اینکه+ازم+جوابی+بخواد+درو+بست+
اعصابم+خورد+شده+بود.
یادمه+یه+زمان+تمام+شوقم+این+بود+ک+بفهمم+میخوایم+بریم+خونشون+یا+اونا+میخوان+بیان+اینجا!
چقدر+تغییر+کردم+با+گذر+زمان.
سعی+کردم+نقاب++مسخرمو+بزنم+و+چند+ساعتی+و+تحمل+کنم
لباسام+و+پوشیدم+.یه+خورده+کرم+پودرم+به+صورتم+زدم++
رفتم+بیرون.
تو+هال+نبودن+حدس+زدم+شاید+آشپزخونه+باشن+راهمو+عوض+کردم+و+رفتم+سمت+آشپزخونه+.
مامان+و+بابا+متوجه+حضور+من+نشده+بودن+
پدر+جدیم+کنار+مادرم+کلا+شخصیتش+تغییر+میکرد+
هر+وقت+باهم+بودن+صدا+خنده+های+بلندشون++تو+خونه+میپیچید+
+شخصیتای+متفاوتی+داشتن+ولی+خیلی+خوب+باهم+کنار+میومدن+
اینکه+چطور+کنارهم+انقدر+خوب+بودن+برام+جالب+بود
برای+اینکه+متوجه+حضورم+شن+
رفتم+و+از+کابینت+یه+شکلات+ورداشتم+
مامانم+گفت:
+عه+آماده+شدی+خب+بریم+پس+.
بدون+اینکه+جوابی++بدم+کفشام+و+پوشیدم+و+از+خونه+بیرون+رفتم.
تا+وقتی+برسیم+یه+آهنگ+پلی+کردم+و
وقتی+مامانم+گفت+فاطمه+بیا+پایین+قطعش+کردم+و+پیاده+شدم+.
حیاط+شیک+و+سنگ+کاری+شدشون+و+گذروندیم+و+رفتیم+داخل+خونه+
مثه+همیشه+همچی+مرتب+بود+وخونشون+به+بهترین+حالت+دیزاین+شده+بود+
عمو+رضا+اومد+و+با+بابا+روبوسی+کرد+و+عید+و+تبریک+گفت
بعدشم+خانومش+اومد+و+مامان+و+بغل+کرد+
تا+چشماش+ب+من+خورد+ذوق+زده++بغلم+کرد+و+محکم+صورتم+و+بوسید+
سعی+کردم+یه+امشب+و+همچی+و+فراموش+کنم+و+کاری+نکنم+که+به+خودمم+بد+بگذره
منم+بوسش+کردم+و+مثه+قبل++صمیمی+عید+و+بهشون+تبریک+گفتم+
مصطفی+پیداش+شد+
مثل+همیشه+خوشتیپ+بود+و+اتو+کشیده.+
با+عمو+رضا+هم+احوال+پرسی+کردیم+
اونا+رفتن+داخل
+مصطفی+اومد+نزدیک+تر+گفت+:
+چ+عجب+بعد+اینهمه+مدت+ما+چشممون+به+جمال+یار+روشن+شد+
جواب+پیام++و+زنگ+و+نمیدین+؟+
رو+برمیگردونین+
اتفاقی+افتاده+احیانا؟
_اولا+اینکه+سلام
+ثانیا+عیدتون+مبارک+سال+خوبی+داشه+باشین+
+حالام+ممنون+میشم+اجازه+بدین+برم+داخل+دارن+نگامون+میکنن
+خو+نگاه+کنن+مگه+حرف+زدن+ما+چیز+بدیه+؟+
شونه+ام+و+بالا+انداختم+و....
@NAHELEH_ORG
۳.۱k
۲۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.