سالها از پازترن فصل زندگ ام گذشته
سالها از پاييزترين فصل زندگي ام گذشته
پاييز بود و هواي دلتنگي
پاييز بود و درد جدايي
پاييز بود و برگريز برگهاي سرخ و طلايي
و من جرات كردم دست بكاري زنم كه غصه سرايد.
كاري كه تا اخر عمر، يادش به تنم جان بريزد و خاطره اش سرمستم كند،
دل به دريا زدم و راهي شدم.
راحت نبود اما اتفاق افتاد
خاطره ساختم
براي خودم و براي كسي كه پاييز برايش ترجمه ي عشق بود
حالا
دوباره پاييز هست ويك خاطره ي شيرين
دوباره پاييز هست و يك تجربه ي تلخ
شيرين ، چون انروزها او هنوز بود
تلخ ، چون اين روزها او ديگر نيست
پاييز بود و هواي دلتنگي
پاييز بود و درد جدايي
پاييز بود و برگريز برگهاي سرخ و طلايي
و من جرات كردم دست بكاري زنم كه غصه سرايد.
كاري كه تا اخر عمر، يادش به تنم جان بريزد و خاطره اش سرمستم كند،
دل به دريا زدم و راهي شدم.
راحت نبود اما اتفاق افتاد
خاطره ساختم
براي خودم و براي كسي كه پاييز برايش ترجمه ي عشق بود
حالا
دوباره پاييز هست ويك خاطره ي شيرين
دوباره پاييز هست و يك تجربه ي تلخ
شيرين ، چون انروزها او هنوز بود
تلخ ، چون اين روزها او ديگر نيست
- ۴.۵k
- ۲۱ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط