Korea Kore EXO
#Korea #Kore #EXO
#interview
#CHANYEOL
خلاصه ی مصاحبه ی چانیول برای EX’ACT(ورژن چینیه لاکی وان)
@ExoClub
..سوال:
اگه اکسو بخوان نمونه ای از ژانر یک فیلم باشن،اون چه ژانریه؟زندگی شما به چه ژانری شبیهه؟
چانیول:من حس میکنم اکسو رمانتیک/کمدیه.لحظه های پیچیده و وارونه ی زیادی وجود داره.اتفاق های زیادی هم میفته.با این حال،در اخر همیشه با شادی و خوشبختی همه چیز تموم میشه.حس میکنم زندگی خودم هم رمانتیک /کمدیه.بیشتر اوقات من دوست دارم به همه چیز مثبت نگاه کنم.زندگی و موسیقی ای هم که من دنبال میکنم کامل رمانتیک/کمدیه.
..سوال:
لیریکسی(متن اهنگ)هست که تو دوست داشته باشی؟
چانیول:من همشونو دوست دارم!
..سوال:
چه ساعت یا قسمتی از روز و چه مکانی رو دوست داری؟
چانیول:من واقعا قبل از نیمه شب رو دوست دارم.از ساعت ٢ نیمه شب تا ۶،٧ صبح.من این قسمت از زمان رو دوست دارم.سکوت و ارامش.با اینکه یکم احساس تنهایی وجود داره اما من این حس رو که فقط توی این ساعات بوجود میاد رو دوست دارم.وقتی دارم با دیگران کار میکنم،بیشتر اوقات از ٨،٩ شب شروع میکنیم تا ١٢،١ نیمه شب.وقتی دارم تنهایی مینویسم،از ٢ نصف شب شروع میکنم تا ۶،٨ صبح.کار کردن در این زمان باعث گرفت نتیجه ی بهتری میشه.توی این زمان نوشتن اهنگ یا ترانه،گوش دادن به اهنگ،دراز کشیدن روی مبل و ور رفتن با گوشیم،تلویزیون نگاه کردن…اینجوری ریلکس کردن رو خیلی دوست دارم.جایی که عاشقشم استودیومه.خیلی دوست دارم وقتی هیچکس اونجا نیست و اونجا یه محیط ساکته.قبلا من جاهای شلوغ رو که ادمای زیادی توش هستن ترجیح میدادم اما الان جاهای ساکت رو ترجیح میدم.
..سوال:
خودمونی و اشنایی داشتن یا نا آشنایی،کدوم رو ترجیح میدی؟؟
چانیول:اشنایی داشتن رو،من آدمیم که که مشتاق چالش های ماجراجویانست.اخیرا با چالش های زیادی مواجه شدم.اما من جو اشناییت و مردم و استایل زندگیه زیبا رو ترجیح دادم.
@ExoClub
..سوال:
بعضی چیزا هستن که وقتی طولانی میشن بهتره،بعضی چیزا هم هستن که اگه به صورت روال باشن بهتره.لطفا شرح بدید.
چانیول:
گرچه سن من اونقدر زیاد نیست،اما وقتی به گذشته ی زندگیم نگاه میکنم،میتونم لحظه های باحال و شاد زیادی پیدا کنم.بخاطر این مسئله من احساس خوبی دارم.من از زندگی خودم راضی هستم.درباره ی برخورد های جدید و تازه ای که داشتم و تجربه های جدید،قسمت خوبش اینه که میتونم ادم های جدید زیادی رو ملاقات کنم تا تجربه هامون رو با کسی که ملاقات کردم به اشتراک بذاریم
..سوال:
چیزی هست که همیشه احساس کنجکاویت رو تحریک کنه؟
چانیول:موسیقی(لبخند میزنه)اگر نه هم.. مردم؟من دوست دارم با مردم اطرافم تعامل داشته باشم.اگرچه ادمی هستم که قلبش رو به راحتی روی دیگران باز نمیکنه.اما حس میکنم ملاقات کردن ادمای جدید نشاط آوره و باعث میشه افراد به هم کمک کنن.
..سوال:
آیا چیزی هست که بقیه بهش توجه نمیکنن و بنظرشون مهم نیست،اما تو فکر میکنی مهمه؟
چانیول:یکم از علاقه ها یا نگرانی ها.علاقه ها و نگرانی های بزرگ چیزهایی هستن که همه فکر میکنن که مهم هستن.ازین علاقه و نگرانی منظور من اینه که نگرانی های کوچکی هست که توی دسته ای از مردم حس نمیشه.برای مثال،دستمال دادن به کسی که پیشتون نشسته موقع غذا خوردن.یه همچین چیزایی.من بابت برطرف کردن اینجور نگرانی ها خیلی احساس رضایت میکنم.یبار وقتی بعد از تموم شدن کار به استودیو برگشتم متوجه شدم که کیسه های مواد غذایی بیرون در هستن.داخل هم شش تا بطری آب دو لیتری بود،سبزیجات،گوجه گیلاسی،پریلا(فکرکنم یک نوع گوشت باشه).اینا چی بودن؟فهمیدم که اونا اشتباهی به اینجا تحویل داده شده بودن در صورتی که برای ساختمان کناری بوده.من فکر کردم اگه اونجا نگهشون دارم خراب میشن برای همینم به ساختمان بغلی بردمشون.اونموقع احساس خیلی خوب و احساس رضایت داشتم.من حس میکنم همچین ادمیم.انجام دادن اینجور کارها بمن حس رضایت میده..گرچه گروه دیگری از مردم اینطوری فکرنمیکنن.اما من فکر میکنم”من موجب راحتی اون فرد شدم”(منظور چانیول در کل اینه که اینکه توی مسائل پیش پا افتاده بهم کمک کنیم خیلی مهمه)
ممنون از تیم مترجمی سایت اوسهونفنز
@ExoClub #kimiya.
#interview
#CHANYEOL
خلاصه ی مصاحبه ی چانیول برای EX’ACT(ورژن چینیه لاکی وان)
@ExoClub
..سوال:
اگه اکسو بخوان نمونه ای از ژانر یک فیلم باشن،اون چه ژانریه؟زندگی شما به چه ژانری شبیهه؟
چانیول:من حس میکنم اکسو رمانتیک/کمدیه.لحظه های پیچیده و وارونه ی زیادی وجود داره.اتفاق های زیادی هم میفته.با این حال،در اخر همیشه با شادی و خوشبختی همه چیز تموم میشه.حس میکنم زندگی خودم هم رمانتیک /کمدیه.بیشتر اوقات من دوست دارم به همه چیز مثبت نگاه کنم.زندگی و موسیقی ای هم که من دنبال میکنم کامل رمانتیک/کمدیه.
..سوال:
لیریکسی(متن اهنگ)هست که تو دوست داشته باشی؟
چانیول:من همشونو دوست دارم!
..سوال:
چه ساعت یا قسمتی از روز و چه مکانی رو دوست داری؟
چانیول:من واقعا قبل از نیمه شب رو دوست دارم.از ساعت ٢ نیمه شب تا ۶،٧ صبح.من این قسمت از زمان رو دوست دارم.سکوت و ارامش.با اینکه یکم احساس تنهایی وجود داره اما من این حس رو که فقط توی این ساعات بوجود میاد رو دوست دارم.وقتی دارم با دیگران کار میکنم،بیشتر اوقات از ٨،٩ شب شروع میکنیم تا ١٢،١ نیمه شب.وقتی دارم تنهایی مینویسم،از ٢ نصف شب شروع میکنم تا ۶،٨ صبح.کار کردن در این زمان باعث گرفت نتیجه ی بهتری میشه.توی این زمان نوشتن اهنگ یا ترانه،گوش دادن به اهنگ،دراز کشیدن روی مبل و ور رفتن با گوشیم،تلویزیون نگاه کردن…اینجوری ریلکس کردن رو خیلی دوست دارم.جایی که عاشقشم استودیومه.خیلی دوست دارم وقتی هیچکس اونجا نیست و اونجا یه محیط ساکته.قبلا من جاهای شلوغ رو که ادمای زیادی توش هستن ترجیح میدادم اما الان جاهای ساکت رو ترجیح میدم.
..سوال:
خودمونی و اشنایی داشتن یا نا آشنایی،کدوم رو ترجیح میدی؟؟
چانیول:اشنایی داشتن رو،من آدمیم که که مشتاق چالش های ماجراجویانست.اخیرا با چالش های زیادی مواجه شدم.اما من جو اشناییت و مردم و استایل زندگیه زیبا رو ترجیح دادم.
@ExoClub
..سوال:
بعضی چیزا هستن که وقتی طولانی میشن بهتره،بعضی چیزا هم هستن که اگه به صورت روال باشن بهتره.لطفا شرح بدید.
چانیول:
گرچه سن من اونقدر زیاد نیست،اما وقتی به گذشته ی زندگیم نگاه میکنم،میتونم لحظه های باحال و شاد زیادی پیدا کنم.بخاطر این مسئله من احساس خوبی دارم.من از زندگی خودم راضی هستم.درباره ی برخورد های جدید و تازه ای که داشتم و تجربه های جدید،قسمت خوبش اینه که میتونم ادم های جدید زیادی رو ملاقات کنم تا تجربه هامون رو با کسی که ملاقات کردم به اشتراک بذاریم
..سوال:
چیزی هست که همیشه احساس کنجکاویت رو تحریک کنه؟
چانیول:موسیقی(لبخند میزنه)اگر نه هم.. مردم؟من دوست دارم با مردم اطرافم تعامل داشته باشم.اگرچه ادمی هستم که قلبش رو به راحتی روی دیگران باز نمیکنه.اما حس میکنم ملاقات کردن ادمای جدید نشاط آوره و باعث میشه افراد به هم کمک کنن.
..سوال:
آیا چیزی هست که بقیه بهش توجه نمیکنن و بنظرشون مهم نیست،اما تو فکر میکنی مهمه؟
چانیول:یکم از علاقه ها یا نگرانی ها.علاقه ها و نگرانی های بزرگ چیزهایی هستن که همه فکر میکنن که مهم هستن.ازین علاقه و نگرانی منظور من اینه که نگرانی های کوچکی هست که توی دسته ای از مردم حس نمیشه.برای مثال،دستمال دادن به کسی که پیشتون نشسته موقع غذا خوردن.یه همچین چیزایی.من بابت برطرف کردن اینجور نگرانی ها خیلی احساس رضایت میکنم.یبار وقتی بعد از تموم شدن کار به استودیو برگشتم متوجه شدم که کیسه های مواد غذایی بیرون در هستن.داخل هم شش تا بطری آب دو لیتری بود،سبزیجات،گوجه گیلاسی،پریلا(فکرکنم یک نوع گوشت باشه).اینا چی بودن؟فهمیدم که اونا اشتباهی به اینجا تحویل داده شده بودن در صورتی که برای ساختمان کناری بوده.من فکر کردم اگه اونجا نگهشون دارم خراب میشن برای همینم به ساختمان بغلی بردمشون.اونموقع احساس خیلی خوب و احساس رضایت داشتم.من حس میکنم همچین ادمیم.انجام دادن اینجور کارها بمن حس رضایت میده..گرچه گروه دیگری از مردم اینطوری فکرنمیکنن.اما من فکر میکنم”من موجب راحتی اون فرد شدم”(منظور چانیول در کل اینه که اینکه توی مسائل پیش پا افتاده بهم کمک کنیم خیلی مهمه)
ممنون از تیم مترجمی سایت اوسهونفنز
@ExoClub #kimiya.
۱۶.۰k
۲۷ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.